کتاب صوتی «خیاط» برگرفته از کتاب داستانهای مجید، «ماجرای نوجوانی به نام مجید است که نثری بسیار ساده و روان دارد . در گویا کردن این کتاب، همنوازی و بداهه خوانی نیز اضافه شده که شنیدن آن را، بهویژه برای مخاطبان نوجوان، جذاب تر می کند.»
داستان در مورد یه معلم ریاضیه که شیوه ی درس دادنش به قدری شیرین بود که تموم بچه ها رو به این درس علاقه مند کرده بود
اخلاقش خوب بود
همیشه میخندید و همه ی بچه ها...| با هنرمندی علی زکریایی
داستان در مورد مرد جوونیه که همه دوست داشتن ازدواج کنه
اما چون دانشجو بود و کاری نداشت، به فکر زن گرفتن نبود تا این که اونقدر از اطرافیانش بهش میگفتن ازدواج کن به فکر ازدواج افتاد اما مادرو پدرش... | با هنرمندی علی زکریایی
داستان در مورد یه مردیه که داره از پرخاشگری هاش و بی اعصابی هاش میگه تا این که یه روزی یه پیر مرد تاکسی سوار ماشینش می کنه و با حرفاش طوری اونو آروم میکنه که...
خیلی زیباست.. | با هنرمندی علی زکریایی
داستان در مورد یه بنده خداییه که از یه بازاری خوش سرزبون صحبت میکنه و میگه که چقدر خوب صحبت می کنه و دم همه ی مردم رو داره ولی بعضی ها می گفتن که این کارش اشتباهه و داره زبون بازی میکنه ولی... | با هنرمندی علی زکریایی
داستان در مورد مردیه که هر روز صبح موقع رفتن به سر کارش پسر نوجوونی رو که همسایشون بود رو می دید که با عجله از در خارج می شد و به سمت مدرسه میرفت
تا این که یه روز بهش میگه که بیا برسونمت و از اون روز هرروز پسره رو میبرد تا مدرسش تا این که یه روز ... | با هنرمندی علی زکریایی
یه پدر و پسر دارن توی بیابونای اطراف تگزاس قدم میزنند و در مورد مسائل ازدواج و این جور چیزا صحبت میکنن که باباش یهو به پسرش میگه که تو چرا اینطوری حرف میزنی و چرا لهجت عوض شده که پسرش پرده از یک راز بزرگ برمی داره و ...!!!! | با هنرمندی علی زکریایی
موعظه ای آموزنده از حجت الاسلام و المسلمین«شیخ حسین انصاریان»«چاقوسازی در بغداد آمد حوزه و خواست درس بخواند ولی استاد گفت سن تو بالاست چطور می توانی یاد بگیری چند نوبت درس گرفت ولی یاد نگرفت ولی ناامید نشد و ادامه داد و عالم بسیار بزرگی شد به نام سکاکی»
داستانی آموزنده از «آیت الله شهید دستغیب» در مورد روضه خوانی که با پول روضه، اسباب و وسایلی خریده بود. روزی دزد آمد و همه وسایل را روی شانه گذاشت و یک یاعلی گفت که روضه خوان بیدار شد و گفت نامروت من چند سال با یاحسین جمع کردم تو با یک یاعلی همه را بردی؟
نواهنگ زیبا از شعرخوانی طنز «رضا احسان پور» با این مطلع (به نام خداوند نان آفرین / و دندان و نان توامان آفرین / خداوند اقشار شاسی بلند / و بیچارهها را ژیان آفرین / از این خاک سهمی به ما داده است / خداوند آبونمان آفرین / خداوند لبخند و شوخی و طنز / خداوند شیرین بیان آفرین) (تولید اختصاصی بانک صوتی تبیان)
نواهنگ زیبا از شعرخوانی طنز «سعید بیابانکی» با این مطلع (در محل الگو شدم روزی که دانشجو شدم / اندکی اخمو شدم روزی که دانشجو شدم / من که اینرو بودم از یک روز بعد از آزمون / ناگهان آنرو شدم، روزی که دانشجو شدم) (تولید اختصاصی بانک صوتی تبیان)
داستانی زیبا از «حجت الاسلام و المسلمین کافی»: «بعضی دخترها در موقع وکالت دادن به عاقد آنقدر خجالت می کشد که باید چند بار پرسیده شود تا صدای بله دختر خانم شنیده شود در حالی که فردایش در خیابان با وضع بدی خودنمایی می کند. آخه چرا حقه بازی می کنین آخه؟»
داستانی زیبا از «حجت الاسلام و المسلمین کافی»: «من نمی توانم شوخی نکنم. یه روزی پیرمردی زن جوانی گرفت. چند روز بعد پیرمرد به حال احتضار افتاد و زن جوان زار زار گریه می کرد. پیر مرد گفت میدانم بعد از من ازدواج می کنی ولی دوست ندارم با فلان کس ازدواج کنی. زن جوان گفت خیالت راحت باشه شخص دیگه ای از قبل رزرو کرده»
داستانی زیبا از حجت الاسلام و المسلمین«کافی» :«شخص بخیلی بود یک غلام داشت. بعد از چند سال غلام به صاحبش گفت ما را آزاد نمی کنی؟ صاحبش گفت اگر یک سوپ خوشمزه درست کردی آزادت می کنم. تا چند روز به بهانه آزادی غلام، او را مجبور بخه پختن غذاهای خوشمزه می کرد»
داستانی زیبا از حجت الاسلام و المسلمین«کافی» :«شخصی چند نفر را برای افطار مهمان کرد. هرچه غذا می آور آنها می خوردند و بالاخره یکیشون اونقدر خورد که مرد. صاحب خونه گفت سیر شدین؟ گفتند یکیمون سیر شد که مرد»
داستانی عبرت آمیز از «حجت الاسلام و المسلمین کافی» :«شب جمعه ای در بالای سر حرم امیرالمومنین امام علی علیه السلام مشغول دعای کمیل بودم. پیر مرد اصفهانی هم کنارم نشسته بود بعد از دعا از من استخاره خواست. من هرچه استخاره می کردم بد می آمد و او می گفت دوباره. وقتی اعتراض کردم گفت تو که بیکاری اونقدر استخاره کن تا خوب بیاید»
موعظه ای عبرت آمیز از حجت الاسلام و المسلمین«کافی» :«شخصی بعد از منبر عالمی آمد خانه و خواست دل مادرش را به دست را بهدست بیاورد. گفت خانه می خواهی یا همسر؟ مادر گفت من که پیر شده ام و نمی توانم خانه به آن بزرگی را تمیز کنم...»
نواهنگ زیبا و شنیدنی درباره «فضائل مولا امیرالمؤمنین امام علی(علیه السلام) در روایات اهل سنت) با بیان «حجت الاسلام والمسلمین حبیب الله فرحزاد»(تولید اختصاصی بانک صوتی تبیان)
نواهنگ شعرخوانی زیبا و طنز «رضا احسان پور» درباره «حاکمیت ظالمانه آل سعود»(یک مشت زبان نفهم و جانی/دیوانه و عقدهای... روانی/اندازهی فهم، قدر ارزن/مصداق دقیق لفظ کودن/ظاهر که نگو! شبیه عنتر!/باطن که خدا به دور، بدتر!/از هر چه که سافل است، اسفل/ترکیب سه نقطهاند و انگل)(تولید اختصاصی بانک صوتی تبیان)
نواهنگی زیبا از شعرخوانی طنز «محمدحسین مهدویان» در محضر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی با این ابیات «این طرف استکان یونانی/آن طرف قاشق لهستانی/گاز و یخچال بهترینش چیست؟/آلمانی و انگلستانی/برده از رو تمام قزوین را/سنگپاهای ازبکستانی/معنوی کرده حالت ما را/مهر و تسبیح ارمنستانی»(تولید اختصاصی بانک صوتی تبیان)
نواهنگ زیبا و طنز از سخنان «مرحوم حجت الاسلام والمسلمین شیخ احمد کافی» درباره داستان شیرین «استخاره گرفتن برای یک مؤمن شوخ طبع!»(تولید اختصاصی بانک صوتی تبیان)
قطعه طنز آمیز و خنده دار با موضوع «ترانه شنیدنی: میخوام یه حرفی بزنم حیف شهامت ندارم/میخوام که یک نظر بدم حیف شجاعت ندارم!» برنامه طنز رادیویی «جمعه ایرانی»