مجید نوجوانی کرمانی است که بعد از فوت پدر و مادر به همراه مادربزرگش «بی بی» زندگی می کند. مجید به شعر و شاعری علاقمند است و از هر فرصتی برای شعر گفتن استفاده می کند. کتاب قصه های مجید، روایتگر چندین داستان جذاب از زندگی مجید و بی بی است.
نزدیک عید است و مجید به رسم هر سال، منتظر دایی جان است که بیاید و برای او رخت و لباس نو بخرد؛ اما زمان می گذرد و خبری از دایی نیست. بی بی و مجید به فکر چاره می افتند و از شوهر خواهر مجید کمک می خواهند، اما او که خود نیز تنگدست است، شرمنده میشود و پیشنهاد می کند که کت دامادی خود را به مجید بدهد تا خیاطی ماهر، آن را برای او اندازه کند؛ اما دم عید است و برهکشون خیاط ها ...