[فصل اول] کتاب گویا مجموعه داستان‌هایی درباره فوتبال و زندگی فوتبالیست‌های قاره پهناور آفریقا؛ جونا به همسرش اعتراض دارد که همه پس اندازشان را بلیط افتتاحیه خریده است، در حالی که این پول را برای جهیزیه دخترشان جمع کرده بودند و در شرایط سخت اجتماعی درک این مسئله برای جونا سخت است. در راه شرکت در مراسم افتتاحیه، اتفاق ناگواری برای همسر جونا می افتد که ...(کاری از ایران صدا)
موعظه ای شنیدنی از «حجت الاسلام و المسلمین شیخ حسین انصاریان» پیرامون «حضرت موسی با خضر می رفتند که خضر یک بچه را بدون علت کشت. موسی داد زد که کودکی را کشتی؟ بعد قایقی را سوراخ کرد به آن هم اعتراض کرد. بعدش دیوار خرابه ای را درست کردند و موسی باز هم اعتراض کرد»
موعظه ای آموزنده از «حجت الاسلام و المسلمین شیخ حسین انصاریان» پیرامون «در جلسه خصوصی که حضرت موسی با یارانش داشت، یکی از یارانش بلند بلند گریه کرد. حضرت موسی به او اعتراض کرد چرا بلند گریه می کنی؟ جبرئیل نازل شد و گفت گریه این جوان اسرار دارد. خدای متعال می فرماید چرا بنده مرا دعوا کردی؟»
حکایتی شنیدنی از «آیت الله فلسفی» در مورد «در زمان رضاشاه چنان دوران خفقانی بود که بالای منبر گفتم در اعتراض به قتل عام مسجد گوهرشاد کنایتا گفتم در جشن اسلامی در مساجد انسانها را نمی کشند فورا نصف شبی مرا احضار کردند و اخطار دادند که شما ممنوع المنبر هستید»
داستانی عبرت آمیز از «حجت الاسلام و المسلمین کافی» :«شب جمعه ای در بالای سر حرم امیرالمومنین امام علی علیه السلام مشغول دعای کمیل بودم. پیر مرد اصفهانی هم کنارم نشسته بود بعد از دعا از من استخاره خواست. من هرچه استخاره می کردم بد می آمد و او می گفت دوباره. وقتی اعتراض کردم گفت تو که بیکاری اونقدر استخاره کن تا خوب بیاید»
حکایتی عبرت آمیز از حجت الاسلام و المسلمین«کافی» :«جوانی بود که در لشکر اسلام بدون سلاح به مبارزه با دشمن رفت. وقتی اعتراض کردند، گفت دست دارم و سنگ هم هست. با سنگ دشمنان خدا را خواهم کشت و فقر مانع جهادم نخواهد شد»
صوت کامل بیانات رهبر انقلاب حضرت آیت خامنه ای در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام ۱۳۹۴/۰۱/۲۰؛ «همدلی لازم است؛ همدلی را باید به‌وجود آورد؛ همدلی را باید رشد داد. این توصیه‌ی من به همه است. الان فرصت خوبی است برای همدلی؛ یک عدّه‌ای مخالفند، یک عدّه‌ای اعتراض دارند؛ خیلی خب، مسئولین ما که مردمان صادقی هستند، مردمان علاقه‌مند به منافع ملّی‌اند، بسیار خب، یک جمعی از مخالفین را ــ از آن افرادی را که شاخصند ــ دعوت کنند، حرفهای آنها را بشنوند»
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین «بی آزار» در ایام فاطمیه : «تحریفهایی که بعد از رسول خدا(ص) اتفاق فتاد، از همان لحظه اول، اولین شخصی که با تمام وجود جلوی این تحریفات ایستاد، وجود نازنین حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها بود و مخفی ماندن قبر مطهر ایشان، بلندترین فریاد و اعتراض علیه جریان انحرافی حاکم بر جامعه بود»
موعظه ای شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :«وقتی ام هانی آمده بود نزد امیرالمومنین، حضرت از بیت المال به او سه درهم داد و به کنیزش هم سه درهم داد. ام هانی اعتراض کرد که من هم آزادم و هم عرب ولی با کنیزم مساوی تقسیم کردی؟ حضرت فرمود هرجای قرآن را نگاه می کنم آیه ای نمی بینم که بین عرب و عجم فرق گذاشته باشد»
حکايتی زیبا از حجت الاسلام و المسلمين «ناصر رفیعی» :«حضرت امیرالمومنین امام علی(ع) به کسی کمک می کرد، شخص دیگری اعتراض کرد که چرا اینقدر زیاد به او کمک می کنی؟ کمتر هم کمک کنی، برایش بس است. حضرت فرمود: خدا امثال تو را در جامعه کم کند. چرا مانع کار خیر دیگران می شوی؟»
حکايتي آعبرت آميز از حجت الاسلام و المسلمين «ناصر رفیعی» :«وقتی حضرت امیرالمومنین امام علی(ع) از یمن برمیگشتن، غنائم را نزد یارانش گذاشت و محضر رسول خدا رسید. وقتی برگشتن و دید که غنائم را تقسیم کردند، حضرت خیلی ناراحت شد و با ناراحنی همه را برگرداند. یاران حضرت به رسول خدا(ص) شکایت کردند. حضرت فرمود به علی اعتراض نکنید او در کار خدا بسیار جدی و محکم است»
موعظه ای زیبا از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :«روزی هارون الرشید به مجلس وعظ فضیل رفت. فضیل از قیامت و معاد می گفت و هارون گریه اش گرفت و متاثر شد. وزیر او که از برامکه بود اعتراض کرد که هارون الرشید جایش در بهشت است. چرا از این حرفها می زنی؟ فضیل گفت اتفاقا امثال شماها امرا را بدبخت می کنید. از بس دروغ می گویید به آنها که نمی گذارید حقیقت را بفهمند»
حکایتی تاریخی از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :« معاویه به شخصی گفت که اسامی فرزندان و نوه هایم را بنویس تا برایشان هدیه بدهم. آن شخص می گوید همه فرزندان و نوه های پسری را نوشتم به جز نوه های دختری. تا معاویه اعتراض کرد که چرا نام آنها را ننوشتی، آن شخص گفت مگر خودت نگفتی حسن و حسین چون نوه دختری پیامبر هستند و از نسل پیامبر حساب نمی شوند»
روایتی شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :«چند نفر مهمان امام صادق علیه السلام بودند. حضرت غذایی بو گران قیمت برایشان آورد. بعد از خوردن غذا، این مهمانها بجای تشکر به حضرت اعتراض کردند که چرا اسراف کردید؟ حضرت فرمود ما به امر خدای متعال ندبیر می کنیم»
موعظه ای زیبا از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :«روزی امام حسن مجتبی علیه السلام غذا می خورد و سگی جلویش نشسته بود و حضرت غذایش را با او تقسیم کرد. وقتی اعتراض یارانش کردند حضرت فرمود از خدا شرم می کنم که غذا بخورم و ذی روحی مرا ببیند»
داستانی شنیدنی از حجت الاسلام «علیرضا پناهیان»؛ «جوان بسیجی که در جبهه شیمیایی شده بود، دانشجوی رشته هنر شد و ما را به عنوان استاد راهنما و مشاور برای پایان نامه اش که رشته عکاسی بود انتخاب کرد ولی من گفتم بالاتر از 18 نمیدهم. ولی کارت باید آنقدر قوی باشد که همه کافران به من اعتراض کنند که نمره او 20 است شما اشتباه نمره دادی.»
حکایتی آموزنده و موعظه ای شنیدنی از حجت الاسلام «ناصر رفیعی»؛ «در کتاب الغارات آمده است یک نفر به حضرت امیرالمونین امام علی علیه السلام اعتراض می کند که تا کی صدقه می دهید؟ بس نیست؟ حضرت فرمود اگر بدانم یکی از اینها قبول شده، دیگر صدقه نمی دهم»
حکایتی زیبا از حجت الاسلام «ناصر رفیعی»؛ «وقتی هارون به مجلس فضیل عیاض آمد، فضیل از مرگ و قیامت می گفت و موعظه عجیبی می کرد. هارون تحت تاثیر قرار گرفت و گریه کرد. هارون یک وزیری داشت که به فضیل اعتراض کرد این خلیفه است و جایش بهشت است. از بهشت بگو....»
داستانی زیبا از حجت الاسلام «ناصر رفیعی»؛ «روزی معاویه گفت اسم فرزندان و نوه هایم را بنویسید برایشان هدیه بدهم. کاتب اسم نوه های دختری را ننوشت. معاویه وقتی اعتراض کرد، کاتب گفت مگر خودت نگفتی حسن و حسین از فرزندان پیامبر نیستند حالا چطور ادعا داری نوه های دختری ات جزء فرزندانت هست؟»
حکایتی شنیدنی از حجت الاسلام «ناصر رفیعی»؛ «یکی از مهمانان امام صادق علیه السلام بعد از غذا به حضرت جسارت کرده و اعتراض کرد که چرا اینقدر مفصل پذیرایی کردی و ای کاش غذای ساده تری تهیه می کردین؟ حضرت فرمودند...»
حکایتی شنیدنی از حجت الاسلام «ناصر رفیعی»؛ «امام حسن مجتبی علیه السلام غذا می خوردند و سگی نظاره می کرد. حضرت یک لقمه خود می خوردند و یک لقمه هم به سگ می انداختند. وقتی یاران حضرت اعتراض کردند که غذا کم است و شما را سیر نمی کند؟ حضرت فرمود از خدای متعال حیا می کنم غذا بخورم و ذی روحی هم مرا ببیند و او را شریک نکنم»
حکایتی شنیدنی از حجت الاسلام «ناصر رفیعی»؛ «سعدی در گلستان نقل می کند با پدرم در مسجد جامعه ای رفتیم دیدیم همه خوابیده اند. ما مشغول عبادت شدیم ولی بعد از نماز به پدرم اعتراض کردم که مردم چرا خوابیدند و بلند نمی شوند دو رکعت نماز صبح برای آن یگانه حقیقی بجا بیاورند؟ پدر گفت تو هم اگر می خوابیدی بهتر از این بود که از مردم غیبت کنی»
حکایتی زیبا از حجت الاسلام «ناصر رفیعی»؛ «یک یهودی از گرسنگی و تشنگی در جایی افتاده بود و داشت ناله می زد. امام صادق علیه السلام فرمود برایش آب و غذا بدهید. یاران اعتراض کردند که او یهودی است به ما چه؟ حضرت ناراحت شدند و فرمودند انسان که هست. »
داستانی شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین «شیخ حسین انصاریان»؛ «حسنین(ع) روی زانوی رسول اکرم(ص) نشسته بودند و پیامبر روی آنها را می بوسید. یک عرب اعتراض کرد و گفت من هفت هشت فرزند دارم ولی تا حالا هیچ کدام را نبوسیده ام. رسول اکرم(ص) فرمودند...»
موعظه ای شنیدنی از آیت الله «حسین مظاهری» : «آیت الله شیخ عباس تهرانی می آمد مدرسه حجتیه و دعای ندبه شرکت می کردند و درس اخلاق خیلی خوبی داشتند. روزی رفته بود منزل یکی از علمای روشن فکر دید دخترش بدون حجاب سینی چایی را آورد. شیخ عباس وقتی اعتراض کرد آن شخص گفت مگر نهج البلاغه نخواندی؟ در نهج البلاغه آمده است که... »
حکایتی آموزنده و موعظه ای شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین «فلسفی»: «حجاج بن یوسف ثقفی ده هزار نفر را در مکانی بدون سقف زندانی کرده بود. وقتی اعتراض کردند خود حجاج آمد و نهیبی زد و گفت اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ ...نتیجه قتل امام حسین(علیه السلام) همین می شود»
بیانات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای -زید عزه- در دیدار با دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام و دلیل اعتراض رهبر انقلاب به نحوه برخى عزادارى‌ها. (1395/1/11)
پاسخ «حجت الاسلام والمسلمین رضا محمدی» به این پرسش که «اعتراض فرشتگان برای خلقت انسان در برابر خداوند با چه پیش زمینه ذهنی بوده است؟»منبع: رادیو سراسری معارف
سخنان «حجت الاسلام عباسی ولدی» پیرامون این موضوع که «برخی خانمها اعتراض دارند که زمان عوض شده و نباید به مردها اقتدار داد. برخی از خانمها معتقدند که باید مردها را له کرد!!؟»(برنامه تلویزیونی گلبرگ)
سخنان «حجت الاسلام عباسی ولدی» پیرامون این موضوع که «خانمها بصورت کاربردی چگونه می توانند در زندگی روزمره، اقتدار مرد خود را تقویت نموده و بنیان خانواده خویش را مستحکمتر نمایند؟»(برنامه تلویزیونی گلبرگ)
پنجمین فایل صوتی مداحی(فارسی و عربی) «علیه رژیم منحوس آل سعود» و اعتراض به جنایت های گسترده آنها در مناطق مختلف با نوای میثم مطیعی در فاطمیه سال ۱۳۹۴ اجرا شده است. مطیعی در این اثر، آل سعود را در واقع آل یهود دانسته که اهل خیانت و تفرقه اند و با نفاق شان جمع مسلمانان را پراکنده کرده اند و به سرکوب روی آورده اند.
قطعه زیبای «نفرین به جنگ» با موضوع اعتراض نسبت به جنگ‌های موجود در دنیا منتشر شد و در دسترس مخاطبان قرار گرفت.این اثر با صدا و آهنگسازی محسن چاوشی، ترانه‌سرایی: حسین صفا، تنظیم: علی ثابت (4:50)
امام خامنه ای در دیدار جوانان استان «اصفهان» بیان کردند: «ممکن است در ده مسأله اختلاف نظر داشته باشید، اما در مسائل بسیاری هم و حدت نظر دارید...جوان، راحت و صادقانه اعتراض میکند و بی‌دغدغه و بدون هیچ‌گونه گرفتاری درونی، اقدام میکند...» 12/آبان/1380(116:48)
پاسخ «حجت الاسلام رضا محمدی» کارشناس مباحث دینی، به این پرسش که «آیا قبل از خلقت حضرت آدم (علیه السلام) انسانهایی نیز خلق شده بودند؟ چرا ملائک به خداوند در مورد خلقت حضرت آدم (علیه السلام) اعتراض کردند؟» (برگرفته از رادیو سراسری معارف) (10:20)
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار مردم شهرستان جیرفت بیان کردند: « اولین شعار انقلابی و فریاد اعتراض علیه رژیم طاغوت، از پشت پرده‌یی که زنها نشسته بودند، بلند شد...جمهوری اسلامی، یعنی نظامی که در آن، دربار حکومت طاغوت نیست؛ دخالت بیگانه نیست؛ دخالت خان و خان‌زدگی نیست؛ حکومت مردم و شایستگان است...» 17/اردیبهشت/1384(37:57)
داستانی آموزنده کودکانه با نام «دیوانه تر از بهلول» تهیه شده در صدا و سیمای سیستان و بلوچستان «آورده‌اند که هارون الرشید در یکی از اعیاد رسمی با زبیده زن خود نشسته و مشغول بازی شطرنج بودند. بهلول بر آنها وارد شد او هم نشست و به تماشای آنها مشغول شد. در آن حال صیادی ماهی بسیار فربه قشنگی را جهت پیشکش آورد. هارون در آن روز سر خوش بود امر نمود تا چهار هزار درهم به صیاد انعام بدهند. زبیده به عمل هارون اعتراض نمود و گفت: این مبلغ برای صیادی زیاد است به جهت اینکه تو باید هر روز به افراد لشگری و کشوری انعام بدهی و...» (3:27)
رهبر انقلاب در دیدار «نمایندگان مجلس نهم» فرمودند: «راز اصلى این است: دنبال تكلیف و کسب رضای الهی باشیم...خودنظارتی مجلس از نشانه‌های سلامت آن است...استقلال مجلس از دولت به معنای اعتراض به دولت نیست» 24/خرداد/1391(32:47)
قسمت چهارم نمایش رادیویی «افسانه ایرج»: . پس از تقسیم سرزمین‌ها در بین سه پسر، دو پسر فریدون(سلم و تور) اعتراض خود را از این تقسیم ناعادلانه پدر به گوش فریدون رساندند و او را به جنگ تهدید کردند.(28:57)
بخش چهارم از کتاب صوتی «عدل الهی»؛ نویسنده: شهید «مرتضی مطهری»؛ گوینده: «رحمان بهلولی»؛ پیرامون، «اعتراض ها به دهر و فلک و زمانه، فلسفه های ثنویت و بدبینی، پاسخ فلاسفه به اشکال شرور، پاسخ به شبهه های راجع به شرور و...» (47:09)
حکایت زیبای از مردم شهری که از تکراری بودن تغزیه ها به رئیس تعزیه خونه اعتراض کردند و قرار شد تعزیه پیامبران هم خواند شود. از زبان «استاد حسین انصاریان»(02:20)
سخنرانی استاد «رحیم پور ازغدی» درباره اینکه در فرهنگ اسلامی آرمان خواهی از کجا شروع می‌شود؟ آرمان خواهی اسلامی به چه معنا و بر چه مبنا است؟ آیا آرمان خواهی اسلامی که موتور تغییر و تحول است با اعتراض به خدا شروع می‌شود یا با اعتراض به بشر و خودمان؟ (دانشگاه فردوسی مشهد، مرداد 1383) ( 29:59)
رادیو فیلم « رنگ خدا»؛ نویسنده و کارگردان: «مجید مجیدی» و بازیگران: «حسین محجوب، محسن رمضانی، سلمه فیضی»؛ تنظیم برای رادیو: صدابردار: «علی حاجی نوروزی»؛ سردبیر و تهیه کننده: «فرشاد آذرنیا»؛ نویسنده و گوینده: «شمسی صادقی»؛ «محمد رمضانی فرزند نابینای هاشم كه در مدرسه نابینایان تحصیل می كند برای گذراندن تعطیلات به خانه بازمی گردد. هاشم كه پس از مرگ همسر خود با مادرش زندگی می كند، تصمیم به ازدواج مجدد می گیرد. او به همین منظور محمد را به كارگاه نجاری می فرستد. مادر هاشم كه به نشان اعتراض در مقابل این اقدام خانه را ترك كرده بود بعلت بیماری مجبور به بازگشت می شود و سرانجام در بستر بیماری از دنیا می رود»(1:11:45)
فصل چهارم کتاب گویای «از رنجی که می بریم»؛ نوشته: «جلال آل احمد»؛ گوینده: «محمدتقی مختارملکی»؛ «رحمان و بیست و هفت نفر از دوستانش را در نوشهر گرفته بودند و هشت روزی بود در اتاق کوچکی زندانی کرده بودند، رحمان که به ستوان از کمبود جای خواب اعتراض کرده بود، جریمه شده بود و باید تا صبح بیدار می ماند و گرنه تا ابد زندانی می شد، ناگهان ستوان وارد شد و او را در حال خواب دید و با چکمه اش به پهلویش ضربه ای محکم وارد کرد، رحمان با درد فراوان به زور آخرین توانش ایستاد و مشتش را حواله ی صورت ستوان کرد، سپس از حال رفت... سربازان او را بردند و پیکر نیمه جان او را تا صبح کوبیدند و صبح تحویل دوستانش دادند، بعد مدتی رحمان در آغوش شاحسین پیر به هوش آمد و با همان تن نیمه جانش به توصیه دیگران پرداخت که راه شان را ادامه بدهند چه با او و چه بدون او... جسد رحمان در آغوش شاحسین پیرمرد بود و هوا کم کم مثل صورت مهتابی رنگ رحمان روشن می شد...» (20:32)
کتاب صوتی نهج البلاغه (با ترجمه فارسی علامه محمد تقی جعفری)؛ خطبه نوزدهم «امام در مسجد کوفه در سال 38هجری سخنرانی می کرد. اشعث ابن قیس به یکی از مطالب آن اعتراض کرد و گفت این سخن به زیان شما نه به سود تو است امام نگاه خود را به او دوخت و فرمود» (1:21)
لطفا منتظر باشید ...
