داستان لالایی کودکانه؛ روزی که پدر گلی می خواست بیاد

لطفا منتظر باشید ...
پنهان کردن پلیر
صوت تبیان بارگذاری صوت
داستان لالایی کودکانه؛  روزی که پدر گلی می خواست بیاد
56
557
2.84 MB
11':42''
1400/9/18
داستان لالایی کودکانه؛ روزی که پدر گلی می خواست بیاد
دانلود صوت داستان کوتاه لالایی با نام « روزی که پدر گلی می خواست بیاد» از برنامه شب بخیر كوچولو و اجرای مریم نشیبا.

گلی منتظر بود تا پدر از راه برسد.
ولی اصلا خودش را تمیز و مرتب نکرده بود. او شانه را برداشت تا موهایش را شانه کند که یک گنجشک را از پنجره دید. گلی به حیاط رفت ولی گنجشک پر کشید و رفت. باد وزید و تور موهای گلی با باد رفت ...


<iframe src='https://sound.tebyan.net/SoundPlayer/367343' allowFullScreen="true" webkitallowfullscreen="true" mozallowfullscreen="true" height="270" width="480" ></iframe>

UserName

بیشتر بشنوید

بیشتر

پربازدید هفته

بیشتر