داستان صوتی لالایی؛ کفش های مادربزرگ
دانلودقصه کوتاه لالایی به نام «کفش های مادربزرگ» از برنامه شب بخیر كوچولو و اجرای مریم نشیبا.
مادربزرگ یه جفت کفش خریده بود. کفش های مادربزرگ خیلی راحت بود.
سرور و مادربزرگ می خواستند به بازار بروند. اما کفش های مادربزرگ سر جایش نبودند. مادربزرگ ناراحت شد چون نمی توانستند به بازار بروند ...
<iframe src='https://sound.tebyan.net/SoundPlayer/367340' allowFullScreen="true" webkitallowfullscreen="true" mozallowfullscreen="true" height="270" width="480" ></iframe>