باز خیره ام به قاب عکس تو
چون که مثل لاله ای شکفته ای
پیر مهربان ما هنوز هم
از میان بچه ها نرفته ای
ای پدر هنوز در حسینیه
حرف می زنی سلام می کنی
بوسه می زنی به گونه های من
از میان در صدام می کنی

باز خیره ام به قاب عکس تو
چون که مثل لاله ای شکفته ای
پیر مهربان ما هنوز هم
از میان بچه ها نرفته ای
ای پدر هنوز در حسینیه
حرف می زنی سلام می کنی
بوسه می زنی به گونه های من
از میان در صدام می کنی
توی سینه ی تمام بچه ها
قلب پاک تو هنوز می تپد
کوچه های یاد توهنوز هم
بوی گرم آفتاب می دهد
از نگاه گرمو بی غروب تو
روشنی به یادگار مانده است
لهجه ی زلال تو چقدر سبز
بر زبان آبشار مانده است
باز خیره ام به قاب عکس تو
چون که مثل لاله ای شکفته ای
پیر مهربان ما هنوز هم
از میان بچه ها نرفته ای