قصه الاغه و کلاغه
قصه قشنگ کودکانه «الاغه و کلاغه» نویسنده: اسد الله شعبانی؛ گوینده: خانم آزاده آل ایوب «الاغه علفش را خورد. آبش را هم نوشید تووی علفها غلتی زد و با خوشحالی آواز خواند: عرعر... بعد هم از جایش بلند شد و گفت: حالا باید بروم کمی گردش کنم. آن وقت از تپه ای که تووی علفزار بود، بالا رفت. آن طرف تپه چند درخت بود. وی درختها کلاغها لانه داشتند کلاغها و کلاغکها پای درخت جمع شده بودند و غذا می پختند...» منبع: ایران صدا
<iframe src='https://sound.tebyan.net/SoundPlayer/173021' allowFullScreen="true" webkitallowfullscreen="true" mozallowfullscreen="true" height="270" width="480" ></iframe>