مهمانهای ناخوانده
کتاب گویای «مهمانهای ناخوانده» نویسنده: فریده فرجام «در یك ده كوچك پیرزنی زندگی می كرد، این پیر زن یه حیاط داشت و یه درخت اندازه یه چوب كبریت، پیرزن خوش قلب و مهربون بود و بچه ها خیلی دوستش داشتند یه روز غروب وقتی آفتاب از ده پرید و خونه ها تاریك شد، پیرزن چراغ را روشن كرد» (15:32)
<iframe src='https://sound.tebyan.net/SoundPlayer/97768' allowFullScreen="true" webkitallowfullscreen="true" mozallowfullscreen="true" height="270" width="480" ></iframe>