این اتفاقی نیست؛ که من توو این شلوغی، دیدمت
فهمیدمت؛ تا دیدمت!
تا دیدمت؛ فهمیدمت!
این اتفاقی نیست؛ که من می بینمت بازم تورو
انگار تو تقدیرِ منی… دیگه نمی بازم؛ تورو…
زیرِ بارون؛ با توأم… توو خیابون؛ با توأم…
توو دلم؛ برف اومده! من توو زمستون؛ با توأم…
حرفی از رفتن؛ نزن… نه!
نمیشه… من توو خیالم؛ با توأم… تا خوبه حالم؛ با توأم…
فنجونِ قهوه ام خالیه؛ امّا توو فالم، با توأم
خواهشی دیگه ندارم؛ این آخریشه…
زیرِ بارون… زیرِ بارون… زیرِ بارون…
این اتفاقی نیست؛ هنوز نگاهِ تو، شکلِ منه…
احساس من؛ مثل توئه… احساس تو؛ مثل منه…
این اتفاقی نیست ببین عطرت هنوزم با منه ا
حساسِ این لحظه ی من بدتر از عاشق بودنه زیرِ بارون با توأم…
توو خیابون با توأم… توو دلم؛ برف اومده من توو زمستون با توأم…
حرفی از رفتن نزن… نه نمیشه…
من توو خیالم با توأم… تا خوبه حالم با توأم…
فنجونِ قهوه ام خالیه اما توو فالم با توأم
خواهشی دیگه ندارم این آخریشه…
زیرِ بارون… زیر بارون… زیر بارون…