ماجرایی شنیدنی از «شیخ حسین انصاریان» :«در مسیر جنگ صفین، مردی با امیرالمومنین کار واجبی داشت. وقتی آمد نزدیک خیمه حضرت، نیمه شب بود، ولی دید حضرت از خیمه جدا شد و در دل بیابان برای مناجات با خدا مشغول بود ولی هوا خیلی سرد بود و حضرت عبایش خیلی نازک بود و معلوم بود سردشان بود. وقتی با ایشان گفتم ، فرمودند این عبا را با دستمزد خودم در مدینه تهیه کردم و از بیت المال درهمی برنداشته ام»