زهیر، غمگین رفت، بشاش آمد
حکایتی آموزنده از حجت الاسلام و المسلمین توسط «سید عبد الله فاطمی نیا» پیرامون «همسر زهیر می گوید وقتی میرفت به سمت خیمه امام حسین(ع) خیلی غمگین و مضطرب و ناراحت بود. وقتی برگشت خیلی خندان و بشاش بود. گفت برو پیش خانواده ات که من به یاران امانم حسین(ع) پیوستم. همسرش گفت من هم میخواهم که ...»
<iframe src='https://sound.tebyan.net/SoundPlayer/226141' allowFullScreen="true" webkitallowfullscreen="true" mozallowfullscreen="true" height="270" width="480" ></iframe>