خدا حافظ تازیانه
بدی های بی بهانه
دارم تنها حاجت دیدار رضا در این کنج غربت
اه از روز، شبها
آه درد دنیا
آه از زهر اعدا خدا
بشب های زار دلگیر
انیس من بوده زنجیر
همه عمرم با سرشک غم
خون ز چشمانم شد سرازیر
امان از این بی حیاه
فغان از این ناسزاها
برای پرواز این مجروح
سلسله گشته دست و پا گیر
اه از روز، شبها
آه درد دنیا
آه از زهر اعدا خدا