با صد امید دربه دَرِ خانه ات شدم
محتاج یک نگاه کریمانه ات شدم
روز ازل، نگاه شما شد نصیبِ ما
از این سبب کبوتر آستانه أت شدم
نانی که می خورم همه از برکت شماست
مدیون لطف آب و همان دانه أت شدم
عشق رضا، چو ارثیه ای، از شما رسید
مدیونِ ارثِ کامل و جاودانه ات شدم
شمع محبتی که به ما نور می دهی
از لطف یک نگاه تو، پروانه أت شدم
هستی شفیعه ی همه در موسم جزا
دست مرا بگیر، تو ای خواهر رضا
وقتی میان صحن شما می زنم قدم
انگار در بهشت خدا می زنم قدم
آری بَدَم ، ولی به هوای تو آمدم
با ذکر تو، به صحن و سَرا می زنم قدم
در باز کن ، رسیده گدا تا کرم کنی
کنج حرم به شوق عطا می زنم قدم
فرقی که نیست بین حریم تو و رضا
پیش تو در کنار رضا می زنم قدم
شب های جمعه در حرم با صفای تو
انگار بین کرببلا می زنم قدم
بانو میان لطف و عطای شما گُمیم
شکر خدا که زائر معصومه در قُمیم
باز آمدم زیارتِ بالا سَرِ شما
با دست خالی آمده ام بر دَر شما
این روزها که غرق عزای تو عالَمی است
شد روضه خوان ماتم تو، نوکر شما
امّا اگر که جان شما روی لب رسید
دستی نداشت نیّت آن معجر شما
از روی بام که سنگی به تو نخورد
یا خیزران نخورد، لبِ سرور شما
گیرم که زهر تاب و توانِ تو را گرفت
امّا نشد کبود، که بال و پَرِ شما
تا آمدی نثــارِ شما شد ســلام ها
کِی؟ سنگ برتو زد کسی از پشت بام ها
قم از نگاه لطف تو بانو بها گرفت
با مهر تو وجود مراهم خدا گرفت
شب های جمعه در حرَمَت غلغله به پاست
آری دوباره از تو کسی کربلا گرفت