رمان دا(36)
قسمت سی و ششم روایت صوتی «کتاب دا» برگرفته از خاطرات «سیده زهرا حسینی» به روایت آزاده نامداری؛ «کف دست هایم بدجور خراشیده شده بود، آثار خون روی دست هایم بود، صدای انفجار و گلوله بارون لحظه ای قطع نمی شد، کمی این طرف و آن طرف را نگاه کردم تا ببینم می توانم دستم را پاک کنم، دیدم...»(12:29)
<iframe src='https://sound.tebyan.net/SoundPlayer/118857' allowFullScreen="true" webkitallowfullscreen="true" mozallowfullscreen="true" height="270" width="480" ></iframe>