مهمان های ناخوانده
قصه کودکانه زیبا و شنیدنی مهمان های ناخوانده نوشته «فریده فرجام» قسمتی از قصه؛ «در یک ده کوچک پیرزنی زندگی می کرد، این پیره زن یه حیاط داشت قد یه غربیل که یه درخت داشت قد یه چوب کبریت پیره زن خوش قلب و مهربون بود و بچه ها خیلی دوسش داشتند، یه روز غروب وقتی آفتاب از رو خونه ها پرید و تاریک شد...» (15:27)
<iframe src='https://sound.tebyan.net/SoundPlayer/116585' allowFullScreen="true" webkitallowfullscreen="true" mozallowfullscreen="true" height="270" width="480" ></iframe>