امیر گلاستر درگیر توطئه ای از جانب فرزندش «ادموند» است، «ادموند» باعث بدبین شدن امیر نسبت به «ادگار» و فراری شدن او از کاخ می شود. «شاه لیر» که از خانه دختر دوم خود نیز رانده شده است، پریشان و دلشکسته به همراه دلقک خود در یک شب طوفانی سر به بیابان می گذارد(کاری از رادیو نمایش). (25:24)