دکلمه اشعار پروین اعتصامی «نهال تازه رسی گفت با درختی خشک/ که از چه روی، ترا هیچ برگ و باری نیست/ چرا بدین صفت از آفتاب سوختهای/ مگر بطرف چمن، آب و آبیاری نیست» (1:27)
دکلمه اشعار پروین اعتصامی «در دست بانوئی، به نخی گفت سوزنی/ کای هرزهگرد بی سر و بی پا چه میکنی/
ما میرویم تا که بدوزیم پارهای/ هر جا که میرسیم، تو با ما چه میکنی» (0:43)