شعر «شب ها به کنج خلوتم آواز می دهند/ که ای خفته گنج خلوتیان باز می دهند/ گویی به ارغنون مناجاتیان صبح/ از بارگاه حافظم آواز می دهند/ وصل است رشته سخنم با جهان راز/ زآن در سخن نصیبم از راز می دهند » از دیوان اشعار مرحوم شهریار تبریزی (2:57)
شعر « باز امشب ای ستاره تابان نیامدی/ باز ای سپیده شب هجران نیاندی/ شمعم شکفته بود که خندد به روی تو/ افسوس ای شکوه خندان نیامدی» از دیوان اشعار مرحوم شهریار تبریزی (3:15)
شعر «پروانه ای زرین چو شعرای یمانی/ در نوبهار چون نگارستان مانی/ با باد غماض بد آموزی در آویخت/ دور افتاد از تخت کامرانی» از دیوان اشعار مرحوم شهریار تبریزی (5:09)
شعر « سه تن گاو، زرد و سفید و سیاه/ چراگاهشان بود آرامگاه/ همیشه به هم شاخشان بود جفت/ که خوب است با چشم بیدار خفت» از دیوان اشعار مرحوم شهریار تبریزی (3:46)
شعر « نشان هاست مرد خدا را و لیکن / نه آیینه مردم بود گفتگویی/ به تا چشمه سار محبت بجوشد / مگر تر کند چشمه سار گلویی» از دیوان اشعار مرحوم شهریار تبریزی (2:47)