خدايا از تو امان خواهم در آن روزى كه سود ندهد كسى را نه مال و نه فرزندان مگر آن كس كه دلى پاك به نزد خدا آورد و از تو امان خواهم در آن روزى كه بگزد شخص ستمكار هر دو دست خود را و گويد اى كاش گرفته بودم با پيامبر راهى
حکایتی شنیدنی از آ«آیت الله شهید دستغیب» در مورد اینکه «در اوائل شعبان امام حسین علیه السلام وارد مکه شدند. و از کوفه نامه های کوفیان برای دعوت حضرت به کوفه به دست مبارک حضرت می رسید. حضرت مسلم را به عنوان نماینده فرستادند»
داستانی عبرت آمیز از «حجت الاسلام و المسلمین کافی» :«معاویه، زیاد بن ابی را استاندار کوفه کرد. در تاریخ هست که زیاد بن ابی نطفه پاکی نداشت و ده تا پدر داشت»
موعظه ای زیبا از حجت الاسلام و المسلمین «کافی» :« اهل کوفه دوازده هزار نامه نوشتن به امام حسین علیه السلام که ما با شما هستیم. به کوفه بیایید. حضرت، مسلم را به نمایندگی فرستاد و هجده هزار نفر با او بیعت کردند ولی وقتی خطر عبیدالله را فهمیدند در بین نماز مغرب و عشاء او را ترک کردند. آنجا بود که فهمید اهل کوفه چقدر منافق و بی وفا هستند ولی کار از کار گذشته بود و به امام حسین علیه السلام نامه نوشته بود که همه کوفه با شما هستند»
موعظه ای شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین «کافی» :«خانم زینب کبری سلام الله علیها وقتی به کوفه رسیدند خاطرات دوران کودکی زنده شد که پدرش امیرالمومنین چه شبها که کیسه نان و آذوقه بر دوش خود حمل میکرد و برای فقرا می برد»
داستانی شنیدنی از حجت الاسلام «ناصر رفیعی»؛ «شریح قاضی آمد به کاخ ابن زیاد و هانی را دید که بسیار شکنجه شده و زخمی است. قبیله هانی هم جلوی کاخ منتظر انتقام بودند. ولی شریح آمد به مردم و قبیله هانی گفت، هانی حالش خوب است و به شما می گوید به خانه هایتان برگردید...»
حکایتی آموزنده و موعظه ای شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین «علیرضا پناهیان»: «امیرالمومنین در خواب رسول خدا(ص) را دید و عرض کرد یا رسول الله دیگر خسته شدم. همان علی (ع) که به قبر حضرت زهراء(س) دست می کشید و می گفت صبر می کنم با اینکه دارم می سوزم ولی مردم کوفه چه کردند که حضرت دیگر خسته شده بود...»
حکایتی آموزنده و موعظه ای شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین «شیخ حسین انصاریان» :«جریان پیک امام حسین(ع) در کوفه و پافشاری در حق و جانفشانی در مسیر تبلیغ امام حسین(ع).»
حکایتی شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین «شیخ حسین انصاریان» :«شیطان نمیتواند به فریب و وسوسه بندگان مخلص خدای متعال طمع بورزد. کسی که امام حسین(ع) را دارد، می تواند به وادی مخلصین وارد شود. حمایت امام حسین(ع) از یاران واقعی شان و عشق متقابل یاران به حضرت»
سحنرانی حجت الاسلام و المسلمین «علیرضا صادقی» در روز سوم محرم 1395 در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها، پیرامون «موانعی که هدایت می شوند؛ راههایی که امام حسین علیه السلام برای جبران گذشته و استفاده از فرصت های آینده برای هدایت و عاقبت به خیری ذکر کرده اند» ( 14_7_95)
سحنرانی حجت الاسلام و المسلمین «علیرضا صادقی» در روز دوم محرم 1395 در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها، پیرامون اینکه «درس آموز بودن نهضت عاشورا؛ سعی امام حسین علیه السلام بر هدایتگری در نهضت و اینکه چرا عده اندکی به یاری امام شتافتند و موانع هدایت انسان کدامند؟!»( 13_7_95)
هفتمین قسمت از سلسله سخنرانی های استاد حاج شیخ حسین انصاریان دهه محرم 1394 در حسینیه آیت الله علوی تهران:
امیر المومنین خیلی خون دل خورد خیلی، ای کاش حوصله داشتید بعضی از این متنهای نهج البلاغه را میدیدید، روی منبر کوفه به مردم فرمود دلم را مثل نمک در آب، آب کردید از بس من را زجر دادید و اذیت کردید. به مالک فرمود: از زمان آدم تا حالا ملتها از دست دولتها اشک میریختند من از دست ملتم اشک میریزم. کار من عکس شده.
پاسخ «حجت الاسلام والمسلمین سید محمد تقی قادری» به این پرسش که «با توجه به بدعهدی اهل کوفه در استقبال از حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، چه کنیم که ما در زندگی مان پیرو اهل کوفه نباشیم؟»منبع: رادیو سراسری معارف
با کاروان بیداری: وقایع پس از عاشورا(تا کاخ عبیدالله بن زیاد در کوفه)، قسمت ششم از مجموعه کتیبه(روایت تاریخ بلعمی از حماسه محرم 61 هجری قمری)؛ راوی: «ساعد باقری»
نواهنگی زیبا و گوش نواز از بیانات «حضرت آیت الله جوادی آملی» پیرامون «وظیفه امت اسلامی در برابر کفار و نیز وظیفه در برابر کسانی که به پیمان خود پایبند نیستند»(تولید اختصاصی بانک صوتی تبیان)(5:16)
قسمت اول نمایش رادیویی «دختری با گوشواره مروارید»: داستان در مورد گریت دختری از خانواده ای فقیر است که برای خدمتکاری به خانه یک نقاش می رود. گریت خود روحی هنرمند دارد. نویسنده: «تریسی شوالیه»، مترجم: «گلی امامی»، تنظیم برای رادیو: «رضا جابر انصاری»؛ سردبیر: «نادر برهانی مرند»؛ بازیگران: «آشا محرابی، مهین فردنوا، محمد عمرانی، فریبا طاهری، علی اصغر دریایی، مینو جبارزاده، ماندانا اصلانی، صفا آقاجانی، مهرداد عشقیان، عباس توفیقی، نورالدین جوادیان، مهرخ افضلی، سینا نیکوکار، علی تاجمیر، مهدی گیاهی، احمد گنجی، ماندانا محسنی»؛ کارگردان: «ژاله علو»؛ گوینده: «مریم نشیبا»؛ افکتور: «فرشاد آذرنیا»؛ صدابردار: «علی حاجی نوروزی»؛ تهیه کننده: «عذرا وکیلی»(26:36)
روضه خوانی و مداحی «میثم مطیعی» در شب دوم محرم الحرام؛ «خطبه امام حسین علیه السلام در وصف کربلا و خبر دادن ایشان از وقایعی که اتفاق خواهد افتاد...» (16:26)
سینه زنی با مداحی «میثم مطیعی»؛ در شب دوم محرم الحرام (ورود کاروان به کربلا)؛ «اعوذ بالله من الکرب و البلا / من حسینم آفتاب سرخ کربلا / نور چشم فاطمه(س) عزیز مصطفی(ص) / بهر جاودانی شریعت خدا / حسینم و می روم به وادی بلا» (8:16)
سینه زنی(واحد) و سوگواری با مداحی «میثم مطیعی» به مناسبت شب دوم محرم و جنایت رژیم غاصب صهیونیستی در غزه؛ «ای محرم ماه خون / وا خداوند این جنون / این طرف در کربلا غوغا شده / آن طرف در غزه خون بر پا شده...» (6:02)
سوگواری به مناسبت شب دوم محرم با صدای «میثم مطیعی»؛ «پیدا شد قافله شهدا / برپا شد خیمه خون خدا / هذا موضع کرب و بلا / کربلا چشم تو روشن / خاک پاکت شده گلشن...» (7:05)
مداحی«میثم مطیعی» و سینه زنی(واحد) به مناسبت شب دوم محرم الحرام و رسیدن کاروان به کربلا «ز ره آید به صحرا کاروانی / پر از شور و صفا و مهربانی / بسازد در دل عالم غمی را / که باشد تا قیامت جاودانی...» (7:41)
مداحی و روضه خوانی «میثم مطیعی» در شب دوم محرم؛ «هنگام عزیمت به جنگ صفین، گذر لشکر از منطقه نینوا می افتد و امیرالمومنین علیه السلام به ابن عباس وقایع کربلا را بیان نموده و می گریند... [به روایت صدوق در کتاب امالی]»؛ «شب های جمعه فاطمه(س)، با اضطراب و واهمه آید به دشت نینوا / گوید حسین من چه شد؟ نور دو عین من چه شد؟...» (15:56)
پاسخ حجت الاسلام والمسلمین پیشوایی به این سوال که «چرا مردم کوفه با این که امام حسین(ع) را می شناختند او و فرزندانش را با وضع فجیعی به شهادت رساندند؟» (22:52)
بیان حکایات و تنبیهات اخلاقی توسط آیت الله شهید دستغیب درباره «نامه مردم کوفه به امام حسین(ع) و تصمیم امام حسین(ع) برای حرکت به کوفه و شهادت مسلم بن عقیل» (8:34)
داستان راستان با صدای سید جواد هاشمی "مردی درشت استخوان و بلند قامت ، كه اندامی و رزيده و چهرهای آفتاب خورده داشت ، و زد و خوردهای ميدان جنگ يادگاری بر چهرهاش گذاشته وگوشه چشمش را دريده بود ، باقدمهای مطمئن و محكم از بازار كوفه میگذشت..." (3:11)
"
کتاب صوتی داستان راستان با صدای سید جواد هاشمی "در آن ايام ، شهر كوفه مركز ثقل حكومت اسلامی بود . در تمام قلمرو كشور وسيع اسلامی آن روز، به استثناء قسمت شامات، چشمها به آن شهر دوختهبود كه، چه فرمانی صادر میكند و چه تصميمی میگيرد.. " (2:44)