صحبتهای اخلاقی از «آیت الله شهید دستغیب» در مورد «ابوذر و سلمان که روزی ابوذر مهمان سلمان شد ولی به جز نان جو ونمک چیزی نداشت. ابوذر گفت کاش پیاز هم داشتیم. سلمان چون پول نداشت، آفتابه اش را در بازار گرو گذاشت و مقداری پیاز گرفت. ابوذر گفت الحمدلله که انسان قانعی هستی. سلمان گفت اگر قانع بودیم نمک و نان جو کافی بود و بخاطر پیاز، آفتابه ام در گرو نمی ماند»
داستانی زیبا از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :« یکی از شیعیان از امام باقر علیه السلام پرسید مرا به دستگاه بنی امیه دعوت کردندکه به صورت موقت فعالیت کنم و من هم به پولش نیاز دارم. آیا بروم.؟ حضرت فرمود نگاه به دستگاه طاغوت از گناهان کبیره است. هرکس در این دستگاه باشد ناگزیر به سه مصیبت مبتلا می شود»
پاسخ «حجت الاسلام والمسلمین رضا محمدی» به این پرسش که «آیا امکان دارد که انسان کاری انجام بدهد و در روز قیامت بدون حساب وارد بهشت بشود؟»منبع: رادیو سراسری معارف
بخش سی و هفتم از کتاب صوتی «اندیشه های ماندگار»؛ نویسنده: «وین دایر»؛ مترجم: محمدرضا آل یاسین»؛ پیرامون، «معرفی «رالف والدو امرسون»، حکایت کوه و سنجاب، حقیقت قضاوت در باره دیگران، حکایت امرسون و داستان ماهاراج و...» (11:45)