داستانی عبرت آمیز از حجت الاسلام و المسلمین«شیخ حسین انصاریان»«یوسف از اطاق زلیخا به سمت درها می دوید که درها به اذن خدای متعال باز می شد و پشت در آخری عزیز مصر ایستاده بود و آن صحنه را دید. به الهام خداوند یکی از اهالی خانه پیشنهادی برای راستی آزمایی داد»
حکایت بسیار زیبا و عبرت آمیز از حجت الاسلام و المسلمین«شیخ حسین انصاریان»«زن پاکدامنی در بنی اسرائیل که حوادث عجیبی گریبان گیر او شد و بلاهای بسیاری بر سرش آمد ولی حاضر به آلوده کردن دامنش نشد و شد مستجاب الدعوه»
داستانی عبرت آمیز از «آیت الله شهید دستغیب» در مورد عابدی که در بنی اسرائیل بود که در صومعه به تنهایی مشغول عبادت بود ولی در یک امتحان سخت قرار گرفت و با یک نامحرم تنها شد، کم مانده بود پایش بلغزد ولی دستش را در آتش کرد تا آتش شهوتش خاموش شود و خود را از گناه حفظ کرد.
داستانی زیبا از «حجت الاسلام و المسلمین کافی»: «بعضی دخترها در موقع وکالت دادن به عاقد آنقدر خجالت می کشد که باید چند بار پرسیده شود تا صدای بله دختر خانم شنیده شود در حالی که فردایش در خیابان با وضع بدی خودنمایی می کند. آخه چرا حقه بازی می کنین آخه؟»
حکایتی شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین«کافی» :«ابن سیرین جوان زیبایی بود که به دام زن شیطانی افتاد ولی عفت پیشه کرد و با حیله ای از دام آن زن فرار کرد»
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین «مسعود عالی» در ایام فاطمیه : «عفیف همانند شهید اهل مجاهده است. اجر شهید کمتر از شهید نیست. در بین خانم های مسلمان الگوهای بسیار زیادی داریم که می توانند از لحاط عفت و حیا، سرمشق دختران ما باشند»
حکایتی زیبا از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :«امام موسی بن جعفر محاسن خود را رنگ کرده بودند و به خودشان رسیده بودند. یکی از یاران تعجب کرد. حضرت فرمود تعجب نکن. بخاطر همسرم به خودم می رسم. مرد هرچه قدر آراسته تر باشد، عفت همسرش بیشتر می شود»
حکایت مردی که به خاطر ترس از خدا، دست از گناه کشید و خودش را از پشت بام به زمین انداخت ولی چبرئیل به فرمان خدا او را در هوا گرفت از زبان حجت الاسلام «شیخ حسین انصاریان»
سخنرانی «حجت الاسلام سیدمحمدرضا آقامیری» در رابطه با اینکه «پاکدامنی توصیه اهل بیت علیهم السلام به دوستدارانشان است که باید خود را در لغزشگاهها حفظ نمایند و با راستگویی و اداء امانت به سیره ائمه علیهم السلام عمل کنند» در مسجد جامع غدیرخم تهران
داستانی شنیدنی از آیت الله «حسین مظاهری»؛ «در زمان امام صادق(علیه السلام) جوانی بود بااینکه عفیف و مقدس بود عاشق زنی شده بود. به حضرت عرض کرد آقاجان مبتلا شده ام. چه کنم؟ حضرت فرمود...»
جلسه اول سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین «شیخ حسین انصاریان» فاطمیه 94 در حسینیه اهل بیت(ع) تهران: «مدینه شهر بسیار باادب و با وقار و درستی بوده است. در یک چنین محیطی صدیقه کبری اشک میریزد از خدا درخواست عفاف میکند، چقدر مهم است عفاف. چقدر عفت زن ارزش دارد که در شهری که یک ذره بیعفتی نبود صدیقه کبری درخواست عفت میکند، یعنی دارد به زنهای امت یاد میدهد که یک گدایی نابتان از خدا توفیق عفت باشد، که برای شوهرتان باشید، برای همسرتان باشید»
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین " مسعود عالی " در بیت رهبری ایام فاطمیه شب شهادت حضرت زهراء سلام الله علیها، شرح روایتی در باب حیا و عفت، اجر کسی که با حیا و عفت مقابل گناه و هرزگی می ایستد کمتر از شهیدی که در راه خدا قتال کرده و به شهادت رسیده، نیست. نکته دیگر وظیفه خانمها در جامعه در درجه اول، مادر خوب بودن و همسر خوب بودن است. جهت گیری تحصیلی و انتخاب مشاغل برای بانوان باید متناسب با عفت و حیا و نیز با شخصیت زن باشد»
سخنرانی آیت الله "مصباح یزدی" در شرح خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) جلسه 49 « یکی از فلسفه های وجود غریزه جنسی، برای ابقای نسل بشر است. اگر این غریزه نبود، کمتر کسی رغبت به ازدواج می کرد و نسل بشر در همان ابتدا منقرض می شد.»
نواهنگی زیبا با بیان «حجت الاسلام والمسلمین راشد یزدی» پیرامون «این سخن پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله) که هرکس چهار صفت را داشته باشد هیچگاه ضرر نمی کند»(تولید اختصاصی بانک صوتی تبیان)(2:51)
نواهنگی زیبا و شنیدنی از سخنان «استاد حجت الاسلام راشد یزدی» با موضوع «عبادت شبانه پیامبر و متن نجوای خصوصی حضرت رسول اکرم(صل الله علیه و آله)»(تولید اختصاصی بانک صوتی تبیان)(5:27)
قسمت دوم نمایش رادیویی «شاه بانو»: این قصه از زندگی زنی جوان، زیبا و پارسایی به نام سیمین می گوید. جوانی به نام براق، دلباخته سیمین می شود که در واقع زن برادر او است. براق، برادرش صادق را روانه حج می کند و صادق نیز به امید اینکه می تواند امور حجره، خانه و همسرش سیمین را به براق بسپارد راهی زیارت خانه خدا می شود. اما غافل از اینکه براق به همسر او نظر بدی دارد. براق به مقصود خود نمیرسد و برای جلوگیری از آبروریزی، واقعه را برعکس نشان می دهد.(24:09)
قسمت سوم نمایش رادیویی «شاه بانو»: براق نزد قاضی فاسد شهر می رود و ادعا می کند که سیمین مرد فاسدی را به خانه آورده است. قاضی از وی درخواست شادهد می کند ولی چون براق، شاهدی ندارد با پرداخت رشوه، قاضی را راضی می کند که حکم سنگسار سیمین را صادر نماید. از سویی پس از مشاهده سیمین بوسیله قاضی، قاضی خود شیفته وی می شود. قاضی از سیمین درخواست گناه می کند و سیمین نمی پذیرد. سیمین سنگسار می شود ولی زنده می ماند.(22:47)
قسمت چهارم نمایش رادیویی «شاه بانو»: مردی به نام منصور، سیمین را نجات می دهد و به شهر خود می برد. این بار، غلام منصور که به کام هوس خود نرسیده است فرزند منصور را می کشد و خنجر خون آلوده را در زیر بالش سیمین قرار می دهد تا قتل را بر گردن این زن بی گناه بیاندازد. اما منصور که از بی گناهی سیمین، آگاه است وی را از شهر فراری می دهد.(24:27)
قسمت پنجم نمایش رادیویی «شاه بانو»: سیمین در شهر دیگری با پرداخت بدهی شخصی به نام جمیل او را از مرگ رهانید ولی جمیل با شقاوت، سیمین را به عنوان کنیز به تاجری فروخت. آن تاجر نیز شبانه سیمین را با کشتی به محلی منتقل نمود تا وی را گران تر بفروشد.(25:16)