موعظه ای شنیدنی از «حجت الاسلام و المسلمین فاطمی نیا»: «عایشه در جریان قتل عثمان از مدینه خارج شد و به یک موضعی رسید که دایی اش را دید و از احوال مدینه جویا شد. دایی اش گفت عثمان کشته شد. و چند بیت شعر در مدح امیرالمومنین امام علی(ع) خواند»
حکایتی تاریخی از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :«کعب بن سور که مفسر قرآن بود و فضایل امیرالمومنین امام علی علیه السلام در قرآن را خوب می دانست با یک جمله و وسوسه در جنگ جمل حاضر شد و مقابل حضرت ایستاد و به درک واصل شد»
داستانی آموزنده از حجت الاسلام «ناصر رفیعی»؛ «حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام در جنگ جمل، زبیر را خواست. زبیر با زره و سلاح سوار اسب شد که برود ولی امیرالمومنین بدون زره و بدون سلاح آمد. حضرت نکته ای به او فرمود که زبیر جا خورد و خواست از جنگ برگردد ولی پسرش وسوسه کرد ولی ...»
موعظه ای شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین استاد «شیخ علی فروغی» به زبان آذری :«شخصی بعد از جنگ جمل به امیرالمومنین امام علی علیه السلام عرض کرد ای کاش برادرم نیز همراه ما بود و به فیض این جهاد می رسید. حضرت فرمود آیا دلش بود که با ما بیاید یا نه؟ عرض کرد والله دوست داشت ولی مانعی آمد که ...»
حکایتی آموزنده و موعظه ای شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین «فلسفی»: «وقتی یکی از همسران رسول خدا را علیه امیرالمومنین شورانیدند وقتی به منطقه حوأب رسیدند چند سگ پارس کردند و عایشه به طلحه و زبیر گفت زود برگردین. چرا که خودم از رسول خدا(ص) شنیدم...»