در این اثر صوتی، روایتی متفاوت از زبان درِ چوبی خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها را میشنوید که گوشهای از غمها و مظلومیت ایشان را به تصویر میکشد.
درب خانهای که شاهد ماجرای شهادت بانوی دو عالم بوده، قصهای تلخ و جانکاه، از زبان شاهدی خاموش
|نویسنده: یاشار عبدالحسینزاده
|گوینده: داود حیدری
دیگر همه باور کردند که دایی محمد آمدنی نیست، برایش اشک ریختند و رفتند سراغ زندگیشان… فقط عزیز خانوم همچنان منتظر بود …
یک قصه برای تمام مادرانی که هرگز دست از انتظار نکشیدند…
نویسنده: نگین روزبهانی
گوینده: فضهالسادات حسینی
داشتم فکر میکردم دیروز همین موقع کجا بودم والان کجا دارم قدم میزنم! مثل شبگردها و خوابزدهها در خیالات خودم بودم و سرخوش! یک لحظه هم چشم از گنبد نمیخواستم بردارم! همین هم کار دستم داد! یکهو با یک فشار عجیب لبخند از سرِ شوقِ روی لبهایم خشکید…
نویسنده: عطیه ذاکری
گوینده: فضهسادات حسینی
سرزمین نینوا در محرم سال ۶۱ هجری حادثهها به چشم خود دید...
شاهد جوانمردیها و نامردیهای بسیاری بود...
دیار حزن و حماسه در سینه خود گنجینهای دارد سرشار از لحظات کامیابی فرزند آدم و از فرش به عرش رسیدنش...
و پر است از روایتهای هولناک از سقوط ناگهانی بشر از بلندای آسمان آن هم به بهایی ناچیز...
اما در این گنجینه حکایت شکوهمندی از نهمین روز محرم ثبت شده که سراسر تصویر زیبایی از وفاداری و ادب است!
برای شنیدن این روایت چشمانتان را ببندید و راهی ارض کربلا شوید....
هرکه دارد هوس کربوبلا بسمالله...
نویسنده: فاطمه ذاکری
گوینده: داود حیدری
کران تا کران لشکری قرمزپوش که سرنیزههایشان مثل آینه بعد از برخورد با آفتاب چشمک میزدند در صحرا پهن شده بودند. همه لشکر مثل کعبه در اطراف یک نفر گرد آمده بودند. خودم را به مرکز جمعیت رساندم تا ببینم ماجرا از چه قرار است. از پشت مردی را دیدم سوار بر اسب که به پهلوی سمت راست خم شده و در حال افتادن است. وسط کمرش حفره خونآلودی ایجاد شده بود ...
روایت آنچه بر سیدالشهدا علیهالسلام در روز عاشورا گذشت از زبان بادی سرگردان در صحرای کربلا
نویسنده: یاشار عبدالحسینزاده
گوینده: داود حیدری
هر سال محرم، شب حضرت علیاکبر علیهالسلام که میرسد، یاد تو میافتم شیخ. یاد تو که در ۴۰ سال زندگی با «بانو خانم» بچهات نشد اما طوری روضه علیاکبر میخواندی که انگار هفت جوانت را کفن کردهای.
پ.ن: اگر هر جایی با این صدا دلتان به یاد مصیبت آلالله لرزید؛ فاتحهای هم نثار روح خادمالحسین؛ شیخ علیمراد کنید که فاتحه خوانی نداشت.
نویسنده: نگین روزبهانی
گویندگان: شیرین سپهراد و مهدی طهماسبی
خانواده عباس، مثل خانواده ما، وضعیت مالی خوبی نداشتند. یکی از خواهراشم به خاطر مشکل قلبی باید عمل میشد، اما چندان پولی تو دست و بال نداشتن. اینا رو میچیدم کنار هم، اما آخرش میزدم تو دهن خودم و همه اون عملیاتها و بیکلهبازیای عباس میاومد تو ذهنم و خجالت میکشیدم. عباس و همکاری با منافقین؟ غیرممکنه.
نویسنده: یاشار عبدالحسینزاده
گوینده: احمد هاشمی
از فضای شکنجه حموم، که به خاطر آب جوش و دمای زیاد اتو گرم شده بود، عرق کرده بودم و ترجیح دادم بیام بیرون و دوباره برم کمک جواد برای شکنجة طالب. وقتي رفتم تو اتاق، با صحنة عجیبی روبهرو شدم.
نویسنده: یاشار عبدالحسینزاده
گوینده: احمد هاشمی
در این قسمت خواهید شنید:
- اثر پیروزی شگرف ایران در کارزار والفجر ۸ بر ارتش رژیم بعث
- کارزار کربلای ۱ و آزادسازی مهران
- عزیمت سرکردهٔ مجاهدین خلق از فرانسه به عراق
- کارزار کربلای ۲ و ۳
- کارزار کربلای ۴ | منبع: فرهیختگان
در این قسمت خواهید شنید:
- چالشهای تصمیمگیری آغاز کارزار کربلای پنج
- علل مخالفتها با کارزار کربلای پنج
- انگیزهٔ گزینش منطقهٔ شلمچه برای کارزار کربلای پنج
- کارزار کربلای پنج
- دستاوردهای کارزار کربلای پنج | منبع: فرهیختگان
وقتی وارد خونه شدن و در و دیوار رو دیدن که با موکت، پارچههای ضخیم، و ورقهای پلاستیکی پوشونده شده که صدا بیرون نره، شَکّشون به اينكه ما کمیتهای نباشیم بیشتر شد. اما تیر خلاص وقتی زده شد که عکس مسعود رجوی رو روی دیوار دیدن!
نویسنده: یاشار عبدالحسینزاده
گوینده: احمد هاشمی
در این قسمت خواهید شنید:
نشست فرماندهان جنگ؛ علل مخالفت فرماندهان ارشد با برپایی کارزار بزرگ در جنوب
چرا شبهجزیرهٔ فاو به عنوان جنگگاه برگزیده شد؟، کارزار والفجر ۸ ، دستاوردهای کارزار والفجر. | منبع: فرهیختگان
این قسمت رو با احتیاط گوش بدین!
نامناسب برای بیماران قلبی
یادم اومد اولین بار میرزایی رو اون روزی دیدم که خودم نسرین رو زده بودم. سی خرداد سال شصت. غرق خون، بغض کرده از بی رحمی روزگار و سید حسین که داشت بهم روحیه می داد یهو گفت:« میرزایی جنازه رو جمع کن تحویل پزشک قانونی بده بعد ما رو پیدا کن.»
یه امارت اعیونی چهارصد، پونصد متری بود با یه حیاط بزرگ که احتمالا حسابی اتاق و پستو داشت و دقیقا نمی دونستیم چه کارش باید بکنیم. تا اینکه اشتباه بزرگ رو سید حسین مرتکب شد و به حرف عباس گوش داد...
کلبه اشباح - فصل دوم پادکست «جنگ در خانه»
نویسنده: نیما اکبرخانی
گوینده: احمد هاشمی
از اون موقع تا حالا که پای عباس توی در گیر کرده بود من بارها وارد درگیری شده بودم و هر بار هم بر خلاف میل باطنیم مجبور شده بودم با چند تا بچه دبیرستانی تبادل آتش کنم و این اصلا خوشایندم نبود.
در این قسمت خواهید شنید: دستاوردهای کارزارهای والفجر ، چگونه و چرا هورالعظیم برای کارزار خیبر برگزیده شد؟ ، چالشهای لشکر ۲۷ محمدرسولالله پیش از کارزار خیبر، کارزار خیبر، دستاوردهای کارزار خیبر در بیان سردار خیبر و فرجام کارزار خیبر | منبع: فرهیختگان
فصل اول پادکست ۵۷ هرتز با نام «جنگ در خانه» را بشنوید؛ ماجرا از این قرار است که داستان ما را از روزهای نبرد با مارهای درون آستین میشنوید. روایت نفسگیر و تلخ از برادرکشی و خونریزی خانوادگی!
نویسنده: نیما اکبرخانی
گوینده: احمد هاشمی