زنده میشه دل مرده با دم مسیحای تو
وا میشه گره از کار ما همه با دستای تو
میرسن، روزای خوب
میگذرن، روزای سخت
اوضا اینجور نمیمونه
ازدواج، آسون میشه
خرجشم، ارزون میشه
کم میشه اجاره خونه!
این دولتم، آخراشه
واقعا خسته نباشه!
راه حل با جووناس
عزم ما مشکل گشاس
چشم ما به صبح فرداس
زوجهای زیادی را دیدهایم که با عشقی پرشور آغاز کردهاند اما خیلی زود دچار یکنواختی شدهاند، از سوی دیگر نیز زوجهای مسن زیادی هستند که با عشقهای طولانی و پرشور زندگی میکنند، راز این عشقهای بادوام چیست؟
بعضی افراد هستند که اساسا در زندگی متاهلی عادت ندارند مسئولیت اشتباهات خود را به عهده بگیرند. این افراد وقتی به بن بست میرسند با رفتارهای ناهنجار و عحیب سعی میکنند روی اشتباهاتشان سرپوش بگذارند؛ سرپوشی به نام «جشن طلاق»
نواهنگ آموزنده و آگاهی بخش از سخنان «حجت الاسلام والمسلمین تراشیون» درباره این پرسش که «اگر زن و شوهر با همدیگر تفاوت اعتقادی داشته باشند، چه باید کرد؟»(تولید اختصاصی بانک صوتی تبیان)
نواهنگ شنیدنی و آگاهی بخش درباره «محل و جایگاه استخاره در کارهای زندگی به ویژه در امر ازدواج» با سخنان «حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری»(تولید اختصاصی بانک صوتی تبیان)
داستانی شنیدنی از «آیت الله شهید دستغیب» پیرامون «امام صادق علیه السلام به یکی از اصحابش که به غلامش فحش بدی داد، فرمود وای بر تو. تقوایت کجا رفت. و فرمودند هر دینی ازدواج و نکاحی دارد و بی خود به مردم تهمت نزن حتی با فحش. و دیگر با او صحبت نکردند»
حکایتی زیبا از «آیت الله شهید دستغیب» در مورد گفتگوی حضرت داوود با عزرائیل در مورد رفیق حضرت داوود که اجلش نزدیک شده بود و داوود به جوان پیشنهاد ازدواج داد ولی اجل جوان به تاخیر افتاد.
داستانی زیبا از «حجت الاسلام و المسلمین کافی»: «بعضی دخترها در موقع وکالت دادن به عاقد آنقدر خجالت می کشد که باید چند بار پرسیده شود تا صدای بله دختر خانم شنیده شود در حالی که فردایش در خیابان با وضع بدی خودنمایی می کند. آخه چرا حقه بازی می کنین آخه؟»
حکایتی عبرت آمیز از «حجت الاسلام و المسلمین کافی»: «مهریه حضرت زهرا سلام الله علیها زره امیرالمومنین به پانصد درهم بود. ولی حضرت زهرا شفاعت گنهکاران امت را نیز اضافه کرد. بسیار ازدواج ساده و معنوی داشتند در حالی که اهل آسمان مباحات می کردند. ولی حضرت زهرا سلام الله علیها در این دنیا از امت پدرش آنقدر مصیبت دید و از حق ولایت و خلافت شوهرش دفاع کرد که با بدن رنجور و شکسته به دیدار پروردگار و پدرش رفت و در شب شهادتش امیرالمومنین که کوه صبر بود نتوانست تحمل کند و بلند گریه می کرد»
داستانی زیبا از «حجت الاسلام و المسلمین کافی»: «من نمی توانم شوخی نکنم. یه روزی پیرمردی زن جوانی گرفت. چند روز بعد پیرمرد به حال احتضار افتاد و زن جوان زار زار گریه می کرد. پیر مرد گفت میدانم بعد از من ازدواج می کنی ولی دوست ندارم با فلان کس ازدواج کنی. زن جوان گفت خیالت راحت باشه شخص دیگه ای از قبل رزرو کرده»
موعظه ای آموزنده از «حجت الاسلام و المسلمین کافی» :«شیخ جعفر شوشتری در بیان مسایل شرعی از هیچ کس ملاحظه نمی کرد. روزی بالای منبر گفت یه دختری دارم از هر جهت خوب است. اگر پسر خوب و متدین و مومنی پیدا شود، می تواند دامادم شود. سید طلبه ای بود به نام سید اسماعیل صدر رفت به خواستگاری و ایشان هم قبول کرد»
کلیپ صوتی شنیدنی به زبان آذری از حجت الاسلام و المسلمین"فروغی": «دزدی بالای دیوار منزل یک خانم، توبه کرد. فردای آن روز آن زن آمد محضر رسول خدا(ص) و عرض کرد من زن تنهایی هستم و ثروت هم دارم ولی دیروز دزدی آمد خانه ام. میترسم. برایم شوهری پیدا می کنی؟ رسول خدا(ص) به همان جوان که توبه کردی بود اشاره کرد که می خواهی ازدواج کنی؟ آن جوان هم بسیار خوشحال شد که به واسطه ترک حرام، خداوند متعال از طریق حلال هم ثروت به او داد هم همسر» (تولید اختصاصی بانک صوتی تبیان)
کلیپ صوتی شنیدنی به زبان آذری از حجت الاسلام و المسلمین"فروغی":«دختری آمد محضر رسول خدا(ص) و عرض کرد می خواهم ازدواج کنم ولی قبلش می خواهم بدانم حق شوهر بر یک خانم چیست؟ حضرت فرمود: شوهر، سه حق بزرگ دارد. از خانه مرد دزدی نکند، مطیع شوهر باشد، در مواقع دعوا و نزاع، خانم شروع کننده صلح و آشتی باشد حتی اگر شوهر ظالم باشد. برای اینکه دل زن، دریای بی نهایت محبت و عشق است. ولی مردان اینطور نیستند.(تولید اختصاصی بانک صوتی تبیان)
داستانی عبرت آمیز از ححجت الاسلام و المسلمین«کافی» :«دوست طلبه ای داشتم که از نجف آمده بود مشهد. با من برای ازدواج دخترش مشورت کرد و گفت فلان پسر برای خواستگاری آمده تحقیق کن بین چطور است. من تحقیق کردم دیدم خانواده خیلی خوبی دارد ولی خود پسر ادب دینی ندارد و دخترت را به فساد می کشد»
نواهنگی زیبا از حجت الاسلام و المسلمین «سید حسین مومنی» :«جوانی که نمیخواست در ایران بماند، با عنایت امام رضا علیه السلام اسباب ازدواجش در ایران جور شد و در ایران ماند» (تولید اختصاصی بانک صوتی تبیان)
حکایتی شنیدنی از «شیخ حسین انصاریان» :«امام حسن مجتبی علیه السلام برای پیوند ازدواج دو جوانی که پدر مادرشان راضی نبودند، چندین فرسخ حرکت کردند و رفتند تا آنها را راضی کند. بالاخره والدین دختر و پسر راضی شدند و حضرت خودشان عقدشان را خواندند و برگشتند»
موعظه ای زیبا از «شیخ حسین انصاریان» :«جوانی بود که عاشق دختری شده بود. ولی پدر پسر راضی به این ازدواج نمی شد. آن جوان آمد مدینه و به امام حسن مجتبی ماجرا را گفت. حضرت فرمود من واسطه می شوم. ولی پدر پسر باز هم راضی نشد. دختر تا شنید که اجازه نمیدهند از غصه مرد. .قتی پسر خبر مرگ دختر را شنید، او هم آمد سر قبر دختر و آنقدر گریه کرد که او هم از دنیا رفت»
حکایت یوسف و برادرش بنیامین توسط حجت الاسلام «شیخ حسین انصاریان»؛ «بنیامین به برادرش گفت وقتی به سن ازدواج رسیدم پدرمان یعقوب یه من گفت وقت زن گرفتنت است. با این که در غم فراغ تو روز و شب نداشت ولی از تربیت ما غافل نبود»
ماجرای آموزنده از حجت الاسلام «شیخ حسین انصاریان»؛ «خواهر یکی از وعاظ تهرانی به علت قیافه ناجورش در خانه مانده بود و نمی توانست ازدواج کند ولی در سن 33 سالگی یکی از مومنین آمد به خواستگاریش و او را برای ازدواج انتخاب کرد و ...»
حکایتی شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین استاد «شیخ حسین انصاریان» :«یکی از علمای بزرگی که ازدواج نمی کرد، دوستانش با اصرار مجبور به ازدواج کردند ولی وقتی خانمی که برایش انتخاب کرده بودند را دید گفت...»
داستانی شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین استاد «شیخ حسین انصاریان» :«پسری بود که نمی خواست ازدواج کند. با زور برایش زن گرفتند ولی در شب زفاف از اطاق فرار کرد و تا دوسه روز گم شده بود ولی در یک مسجد پیدایش کردند...»
موعظه ای زیبا از حجت الاسلام و المسلمین «شیخ علی فروغی» به زبان ترکی «در روایت آمده که اگر جوانی به خواستگاری دخترت آمد و اخلاق و دین او را قبول کردی و امین هم بود، دخترت را به او بده که اگر ندهی، فساد زمین را پر می کند»
حکایتی شنیدنی و آموزنده از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :«یکی از اشخاصی که بیست سال با امام صادق(ع) رفیق بود با حضرت در یک بازاری می رفتند که آن شخص به غلامش تهمتی زد که حرف زشتی بود. امام صادق(ع) آنقدر ناراحت شد و با این شخص قطع ارتباط کرد»
سخنرانی آیت الله "مصباح یزدی" در شرح خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) جلسه 49 « یکی از فلسفه های وجود غریزه جنسی، برای ابقای نسل بشر است. اگر این غریزه نبود، کمتر کسی رغبت به ازدواج می کرد و نسل بشر در همان ابتدا منقرض می شد.»