موعظه ای آموزنده از حجت الاسلام و المسلمین«سید حسین مومنی»«در بم منبر رفته بودم یه جوان سنی که فلج بود عبایم را کشید و به من گفت حاج آقا اگر شفایم را امشب از حضرت اباالفضل بگیرید، همین امشب شیعه می شوم»
داستانی زیبا از حجت الاسلام و المسلمین«سید حسین مومنی»«شیخی نقل می کرد در کربلا کنار ضریح حضرت اباالفضل العباس جوانی به حضرت عباس می گفت یا مادرم را شفا بده یا میروم نجف و به پدرت شکایت می کنم»
حکایتی شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین«کافی» :«روزی امیرالمومنین امام علی علیه السلام بالای منبر مسجد کوفه بودند که امام حسین علیه السلام طلب آب کردند. حضرت امیر به قنبر فرمود برای حسینم آب بیاور. ولی حضرت عباس زودتر به خانه رفت و از مادرش ام البنین برای برادرش آب آورد»
کلیپ صوتی بسیار زیبا و شنیدنی به زبان آذری از حجت الاسلام و المسلمین"فروغی":«داستان زیبای علی گندابی، جوان شروری که به واسطه اشک بر حضرت اباالفضل العباس علیه السلام توبه کرد و به نجف رفته از مریدان میرزای شیرازی شد و در نهایت در جوار مرقد امیرالمومنین امام علی علیه السلام آرام گرفت(تولید اختصاصی بانک صوتی تبیان)
حکایتی غم انگیز از حجت الاسلام «علیرضا پناهیان»؛ «شمر ملعون اول صبح عاشورا به پشت خیمه ها آمد برای شناسایی تا اینکه بتواند راهی پیدا کند برای حمله به خیمه های حضرت. امام حسین علیه السلام دور خیمه ها خندقی کنده بود و اتش روشن کره بود تا خیمه ها در امان باشند. ولی شمر ملعون جسارتی کرد و گفت...»
حکایتی جانسوز از حجت الاسلام «علیرضا پناهیان»؛ «در کربلا لشکر عمر سعد با نامردی جنگ می کردند ولی امام حسین تا می توانست سعی م کرد این حماسه عظیم، منظم باشد. ذره ذره این بلا را بچشد. ...»
حکایتی جانسوز از حجت الاسلام «علیرضا پناهیان»؛ «واقعه کربلا خیلی دل را می سوزاند. روز عاشورا امام حسین علیه السلام می خواهد مردانه بجنگد ولی لشکر عمرسعد خیلی نامرد بودند. اول صبح روز عاشورا، شمر ملعون با اسب به پشت خیمه ها حمله کرد ولی علمدار لشگرامام حسین، حضرت عباس نظم این میدان را اداره میکرد...»
موعظه ای شنیدنی از حجت الاسلام «علیرضا پناهیان»؛ «مظهر حق طلبی در کربلا، اباالفضل العباس است. بزرگترین درد عباس در کربلا این بود که مقابل چشمانش عمد بر سر علی اکبر بخورد، شهادت قاسم را ببیند و ... ولی مامور به تحمل و سکوت بود. ولی خدا رحم کرد قبل از علی اصغر به میدان رفت...»
حکایتی آموزنده و موعظه ای شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین «سید حسین مومنی»؛ «یکی از طلبه های صالح برای براورده شدن حاجتش با پای پیاده از نجف عازم کربلا می شد. تمام آداب را مراعات می کرد. چند ماه این کار را انجام می داد ولی ...»
حکایتی آموزنده و موعظه ای شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین «سید حسین مومنی»؛ «به یکی از دوستانی که واعظ و روضه خوان محترمی است گفتم در کربلا و حرم آقا ابالفضل العباس این شعر را از طرف من هم بخوان: مزارت عشق را بیتاب کرده، فلک را بنده سرداب کرده...»
حکایتی از حجت الاسلام و المسلمین «علیرضا پناهیان» در مورد عاشورا «شب عاشورا، شمر و عمرسعد ملعون برای لشکرشان نگهبان گذاشتند. وقتی علت را پرسیدند با اینکه تعداد یاران امام حسین(ع) بسیار کم بود، آن ملعون جواب داد حسین(ع) یک عباس دارد که به تنهایی برای مقابله با ما کافیست»
حکایتی شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین «علیرضا پناهیان» :«اباالفضل العباس، آنقدر با ادب بود هر وقت به فرزندان حضرت زهراء(س) می رسید از شرم و ادب سرش را پایین می انداخت. در روز عاشورا هم ...»
لطفا منتظر باشید ...
