گروه سرود بچه های آباده که به سرپرستی احمد توکلی در سال ۱۳۶۰ فعالیتش را در شهر آباده، استان فارس آغاز نمود. قطعه “قصه بابا” یا “مادر برام قصه بگو” که با گویش آباده ای اجرا شده، حرف دل بخشی از بچه های دهه ۶۰ بود. ملودی گیرا و روان، شعر واقع گرا، صمیمی و تصویری اثر در کنار اجرای تاثیرگذار و احساسی خواننده و تنظیم ساده آن این قطعه را به اثری دوست داشتنی و خاطره انگیز مبدل ساخته است.(6:11)
گروه سرود امور تربیتی آباده» از سال ۱۳۵۵خورشیدی در خانه فرهنگ و هنر آباده آغاز به کار کرد. این گروه با پیروزی انقلاب اسلامی با نظارت اداره آموزش و پرورش آباده و به سرپرستی «احمد توکلی» فعالیتهایش را در شهر آباده استان فارس به صورت هدفمند ادامه داد. گروه سرود آباده در طی دهه ۶۰ و تا حدودی در دهه ۷۰ قطعات متنوعی را اجرا نمود که همگی دارای مضامین انقلابی و ارزشی بودند.
«محمدحسین توکل» و «مهدی نظری» تک خوانهای اصلی این گروه در اوج دوران فعالیتش بودند. همچنین همخوانان این گروه در مقطع اصلی فعالیت عبارت بودند از: حکمت کارگران، کاوه طهرانی، رضا و اکبر نعمتالهی، مصطفی و محمد رهنما، مهرداد شهریاری، رامین پارت، سهیل گلزاری، هادی اعتصامی، رضا یوسفی، انوشیروان عسگری، ایمان جعفری، علی سلیمی، رمضان و اسماعیل حسنی، علی وزیری، محمود و غلامرضا سازگار، علی رضا معماری، منصور کریمی، آرش غیور، مصطفی موسوی، شهرام توکل، علی رضا هوشمند، وحید کدیور، داریوش هاشمیفر، احمد حجاری، تقوی، رضا اکبری، محمد صادق محمد شاهی، مجتبی رنجبر، کامیاب، نمازی، طرحان.
همچنین دو نفر از اعضای گروه که در مقطع دبیرستان مشغول به تحصیل بودند به نامهای اعتصامی و کریمی به جبهه اعزام شدند و هر دو به شهادت رسیدند.
سال ۱۳۶۶ به یک باره قطعهای با عنوان «قصه بابا» که با مصرع «مادر برام قصه بگو» ، نزد مردم شناخته و مشهور شد به صورت سرود با صدای پسربچهای که با همراهی گروه کر اجرا شده بود، تمام کشور را درنوردید. این قطعه با لحن محزونش هم برای بزرگسالان جذاب بود و هم توانست نظر مخاطبان کودک و نوجوان را به سوی خود به خوبی جلب نماید. این قطعه آن سال چنان مشهور شده بود که از مکانهای گوناگون میشد نوای آن را شنید. از بلندگوهای مساجد گرفته تا برخی نقاط مرکزی شهرهای مختلف که معمولا اعزامها به مناطق عملیاتی و جبههها از آنجا صورت میگرفت، نوای قطعه قصه بابا بسیار شنیده می شد و اکنون برای بچههای دهه ۶۰ قطعهای کاملا نوستالژیک و خاطرهانگیز است. این قطعه با صدای محمدحسین توکل که آن روزها ۱۳ ساله بود و یکی از دو تکخوان اصلی گروه سرود امور تربیتی آباده محسوب میشد، اجرا گردید.
سخه صوتی این قطعه اولین بار در صدا و سیمای مرکز یزد ضبط شد. نسخه تصویری آن نیز در صدا و سیمای مرکز فارس ضبط گردید. همچنین اجراهای تصویری این قطعه بعدا در صدا و سیمای مراکز تهران، اصفهان و یزد نیز ثبت و ضبط شد. گفتنی است، نوازنده کیبورد در این قطعه کاوه طهرانی بوده است.
«احمد توکلی»، آهنگساز، شاعر و سرپرست گروه سرود بچههای آباده که ساخت ملودی و سرودن شعر قطعه قصه بابا هم بر عهده وی بوده است در گفتگویی درباره ماجرای ساخته شدن این اثر میگوید: «در گروه ما یک دانشآموزی داشتیم که پدرش خلبان نیروی هوایی ارتش بود و به شهادت رسیده بود. من یک روز از او پرسیدم که آیا خواب پدرت را میبینی؟ او جواب داد: «بله، اتفاقاً همین چند شب پیش خواب دیدم که به سمت پدرم حرکت میکنم و به آغوش او میروم.» این قضیه برای من انگیزهای شد که از زبان فرزندان شهیدان شعری بگویم و سفارشهایی که شهدا برای ما دارند و ما وظیفه داریم آنها را انجام دهیم، بازگو کنم که شد سرود «مادر برام قصه بگو».
توکلی در ادامه میافزاید:« زمانی که این سرود به نیمه رسیده بود، در شیراز خدمت حضرت آیتالله خامنهای رسیدیم که آن زمان رئیسجمهور بودند و همین مقدار کم را برای ایشان خواندیم. حضرت آقا این سرود را بسیار پسندیدند و پیشنهادهای بسیار خوبی برای ادامه آن دادند. بیش از ۵ ماه طول کشید تا نظرات ایشان را اِعمال و سرود را مجدداً اجرا کردیم.
ایشان در آن دیدار گفتند که سعی کنید بیشتر از نقاط قوت بگویید و نه از نقاط ضعف. فرمودند: اکنون ایراد بیشتر اشعار این است که در آنها یک ضعفی دیده میشود و شما کاری کنید که بتوانید قدرت را نشان بدهید. من هم تمام تلاشم را برای تحقق این امر انجام دادم و در بیت آخر کودک به مادرش میگوید غصه نخور، چرا که حسین علیهالسلام و بابای من در کنار هم هستند.»
سرپرست گروه سرود بچههای آباده در ادامه اضافه کرد: « من هم شعر را میگفتم، آهنگ را میساختم و بدون هیچگونه ابزار موسیقی، اینها را با هم تنظیم و تلفیق میکردم. ما تنها یک ارگ معمولی داشتیم و یک دوستی هم داشتیم که برای ما نی میزد. آن موقع مانند امروز نبود که برویم در استودیو و بچهها جدا روی آهنگ بخوانند و بعد آنها را میکس کنیم. در همان حالی که بچهها میخواندند، سازها هم با هم نواخته میشد و کیفیت ضبط هم بسیار پایین بود. ما هم این نوارهای بیکیفیت را به صداوسیما میدادیم و آنها هم همان را پخش میکردند، چون سطح امکانات در آن روزها همین بود.»
گروه سرود بچههای آباده طی آن سالها چندین قطعه دیگر را نیز اجرا نمودند که برخی از آثار آنها به شهرت فراوانی نیز دست یافت ولی قصه بابا سرنوشت دیگری یافت و آن چنان محبوب و شاخص شد که اکنون از آن به عنوان یک اثر موسیقایی شاخص دفاع مقدس میتوان نام برد.
متن شعر قصه بابا :
مادر برام قصه بگو دل تنگ تنگه
قصه بابا رو بگو دل تنگه تنگه
مادر مادر مادر مادر
مادر برام حرف بزن از ایمونش بگو
مادر برام حرف بزن از پیمونش بگو
مادر تو دونی و خدا از خوبی هاش بگو
از مهربونی و از مهر و وفاش بگو
از جونفشونی و از رزم بابام بگو
مادر مادر مادر مادر
دیشب خواب بابا رو دیدم دوباره
نوری بهشتی دیدم بر چهره داره
وقتی به نزدیک بابا رسیدم
دیدم ملائک به دورش بیشماره
نگاش کردم دلم لرزید
صداش کردم به روم خندید
بغل واکرد منو بوسید
لباش خندون چشاش گریون
منو بویید منو بوسید
بابا منو بوسید بابا منو بویید
با دیدن اشکم خون در رگش جوشید
بابا نوازش کرد بابا سفارش کرد
در جنگ با دشمن ننگه که سازش کرد
مادر مادر مادر مادر
بابا برام یه لاله چید
منو تو آغوشش کشید
درد دلامو که شنید
حرف حسین و پیش کشید
خونم مگه رنگین تره خون حسینه
جونم مگه شیرین تره جون حسینه
یه جون اگه دادم به راه دین و ایمون
صد جون هزارونش به قربون حسینه
بگو به مادر هرگز نخور غم
حسین و بابا هستند باهم
مادر نخور غم نگیر ماتم
حسین و بابا هستند باهم
;