دانلودقصه کوتاه لالایی به نام «کفش های مادربزرگ» از برنامه شب بخیر كوچولو و اجرای مریم نشیبا.
مادربزرگ یه جفت کفش خریده بود. کفش های مادربزرگ خیلی راحت بود. سرور و مادربزرگ می خواستند به بازار بروند. اما کفش های مادربزرگ سر جایش نبودند. مادربزرگ ناراحت شد چون نمی توانستند به بازار بروند ...