6.99 MB
14':45''

میمون کوچولوی باهوش

در یک آبگیر کوچک، دسته ای ماهی و تمساح مادر با فرزندش زندگی می کرد. روزی یکی از ماهی ها که از همه باهوش تر بود، به دوستانش گفت که کنار آبگیر نروند، چرا که آنجا بچه تمساح به خاطر بیماری مادرش گریه می کرد. تا اینکه بچه میمونی او را دید و.... این داستان به کودکان می آموزد تا برای حل مشکلاتشان از دیگران کمک بگیرند و از آنها به خاطر کمکشان تشکر کنند؛ ولی هرگز برای انجام شدن کارشان به کسی زور نگویند. داستان «میمون کوچولوی باهوش» از داستان های قدیمی ایرانی است.
فایل های مرتبط