2.94 MB
03':12''

آه پیر زن علوی چه زود گرفت

روایتی زیبا از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :«پیر زنی به منصور دوانقی گفت من از نوادگان امام حسین (ع) هستم. پدرم و برادرم و عمویم به دست ماموران تو کشه شده اند. الان تنا پسرم هم در زندان تو است به جرم علوی بودن. دستور به آزادش کنند. منصور با عصبانیت گفت پسرت را هم می کشم. پیر زن نفرینش کرد همان لحظه اسب منصور رم کرد و به زمین زد و در همان سال موسم حج به درک واصل شد»
فایل های مرتبط