1.96 MB
02':08''

خرقه، نان و جو و سرکه

داستان پندگونه کودکانه با عنوان «خرقه، نان و جو و سرکه» از سری داستانهای بهلول؛ تهیه شده در صدا و سیمای سیستان و بلوچستان «بهلول بیشتر وقتها در قبرستان می نشست. روزی طبق عادت به قبرستان رفته بود و هارون به قصد شکار از آن محل عبور می کرد، چون به بهلول رسید پرسید: بهلول چه می کنی؟ بهلول جواب داد: به دیدن اشخاصی آمده ام که نه غیبت مردم را می نمایند و نه از من توقعی دارند و نه مرا اذیت و آزار می دهند. هارون گفت: آیا می توانی از قیامت و صراط و سئوال و جواب آن دنیا مرا آگاهی دهی؟ بهلول هم جواب داد: به خادمین خود بگو تا در این محل آتش روشن نمایند...» (2:08)
فایل های مرتبط