2.34 MB
02':33''

عادت بد غرغر کردن

داستان کودکانه «عادت بد غرغر کردن» تهیه شده در صدا و سیمای آبادان «اون روز مادربزرگم خونه ی ما بود. اومده بود تا چند روزی پیش ما بمونه. اون خیلی مهربونه و ما همه خیلی دوستش داریم و بهش احترام می گذاریم. اون روز با اومدن مادربزرگ متوجه ی یکی از اخلاقای بدم شده بودم. شاید بپرسید کدوم اخلاق پس بذارید براتون تعریف کنم. از مدرسه اومدم. گفتم: وای هوا خیلی گرمه. آدم رو کلافه می کنه. بعد رفتم سر یخچال. یک نوشیدنی خنک می خواستم اما چیزی پیدا نکردم. حسابی کلافه شدم و گفتم:...» (2:33)
فایل های مرتبط