4.68 MB
05':06''

مهربانی

داستان کودکانه برای بچه های خوب «مهربونی دلش می خواست همه دنیا با همدیگه مهربون باشن. یه روز بقچه سفیدش رو پهن کرد و خنده و شادی و آشتی و دوستی رو تووی اون ریخت و بعدش هم یک گره محکمی زد و بقچه رو روی دوشش گذاشت و رفت و رفت و رفت تا اینکه به یه ده رسید. جلوتر که رفت یه خونه ای اونجا بود و به خونه رسید. تق تق تق، در رو به صدا درآورد و ...» تهیه شده در صدا و سیمای مهاباد (5:06)
فایل های مرتبط