11.82 MB
12':52''

رمان دا(41)

قسمت چهل و یکم روایت صوتی «کتاب دا» برگرفته از خاطرات «سیده زهرا حسینی» به روایت لعیا زنگنه؛ «می ترسیدم جوان تمام کند، رنگ و رویش بیشتر از قبل زرد شده بود، بهش گفتم: ببین تو حالت خوب میشه، چیزی نیست کمکت می کنیم، دیدم سیاهی مردمک چشمش زیر پلکش رفته، ترس همه وجودم را گرفت، آخه تا حالا جون دادن کسی رو ندیده بودم، با بدبختی با کمک زهرا کشان کشان تا لب جاده آوردیمش، و زهرا صدا زد:...»(12:52)
فایل های مرتبط