قصه کودکانه زیبای آزاده و خط کش جادویی «یه روز وقتی آزاده کوچولو خونه مادربزرگش رفته بود، مادر بزرگ بهش گفت: دوست داری با همدیگه صندوقچه قدیمی رو باز کنیم و چیزایی توش هست نگاه کنیم؟ آزاده گفت: مادر بزرگ توی صندوقچه چه چیزایی هست؟ مادر بزرگ گفت...» (05:32)