آقای ریپلی با استعداد

قسمت اول نمایش رادیویی «آقای ریپلی با استعداد»؛ نویسنده: «پاتریشیا های اسمیت»؛ مترجم: «فرزانه طاهری»؛ تنظیم برای رادیو: «ایوب آقاخانی»؛ سردبیر: «نادر برهانی مرند»؛ بازیگران: «علی عمرانی، محمد رضاعلی، مهین نثری، شهین نجف زاده، مهرداد عشقیان،احمد ایرانیخواه، احمد آقالو، احمد گنجی، امیر جوشقانی، ایوب آقاخانی، پیام حسینیان»؛ کارگردان: «علی عمرانی»؛ افکتور: «فرشاد آذرنیا»؛ گوینده: «مریم نشیبا»؛ صدابردار: «علی حاجی نوروزی»؛ تهیه کننده: «عذرا وکیلی»(25:52)

قسمت دوم نمایش رادیویی «آقای ریپلی با استعداد»: تام ریپلی حسابدار جزء یک شرکت در نیویورک است که تنها زندگی می کند و جز یک عمه کسی را ندارد. او در شرایط سختی زندگی خود را می‌گذراند. در این شرایط، فردی به سراغش می‌آید و از او کمک می‌خواهد تا پسرش را از ایتالیا برگرداند.(21:11)

قسمت سوم نمایش رادیویی «آقای ریپلی با استعداد»: تام ریپلی به ایتالیا می‌رود و ریچارد را پیدا می‌کند. ریچارد، تام را نمی‌شناسد ولی او را با خوشرویی می‌پذیرد. مارج (نامزد ریچارد)، از دیدن یک هموطن در آنجا خوشحال می‌شود ولی کم کم با دیدن کم توجهی ریچارد به ریپلی، نظرش درباره تام ریپلی عوض می‌شود.(25:10)

قسمت چهارم نمایش رادیویی «آقای ریپلی با استعداد»: تام یکماه در کنار ریچارد و مارج زندگی می‌کند و با جزئیات زندگی آنها آشنا می‌شود. مارج حس خوبی درباره تام ریپلی ندارد و دائم روی ذهن ریچارد هم کار می‌کند تا او را قانع کند که تام، آدم حسابی نیست. تام از رفتار مارج، ناراحت می‌شود و از طرفی، ماموریت تام خاتمه می‌یابد و پدر ریچارد از او می‌خواهد که برگردد. ریچارد در این میان می‌خواهد که دل تام را به دست بیاورد اما در یک سفر تفریحی، به دست تام کشته می‌شود.(24:03)

قسمت پنجم نمایش رادیویی «آقای ریپلی با استعداد»: تام، جسد ریچارد را به همراه قایق، غرق می‌کند و خودش را با شنا به ساحل می‌رساند. او وانمود می‌کند که ریچارد زنده است ولی او از وی بی خبر است. او از طرف ریچارد به مارج نامه می‌نویسد و اموال او را تصرف می‌کند.(28:01)

قسمت ششم نمایش رادیویی «آقای ریپلی با استعداد»: تام ریپلی پس از کشتن ریچارد به کار خونین خود ادامه می‌دهد. زمانی که دوست ریچارد به شخصیت تام مشکوک مي‌شود، تام او را نیز به قتل می‌رساند و اینجاست که تحقیقات درباره قتل، آغاز می‌شود.(24:59)

قسمت هفتم و پایانی نمایش رادیویی «آقای ریپلی با استعداد»: تام در نقش ریچارد با پلیس گفتگو می‌کند. او وارد بازی خطرناکی‌ می‌شود که هیچ تصویر روشنی وجود ندارد. تام به خاطر عقده‌ای که نسبت به ریچارد و مارج داشت، با تقلید امضا، صدا و چهره، تمام اموال ریچارد را تصاحب می‌کند. اما مارج متوجه می‌شود که تام در مواقعی که کسی او را با ریچارد اشتباه می‌گیرد، او دستپاچه می‌شود.(23:48)