قسمت دوم نمایش رادیویی «آنانکه مرگ را برگزیدند»: باتیس فرمانده دژی است در غزه. زمان حمله اسکندر. قبل از حمله چند نفر وارد شهر می‌شوند. یک مرد زخمی که برادر باتیس است و یک زن به نام سپیده که قبلا قرار بود با باتیس ازدواج کند.(30:06)
قسمت سوم نمایش رادیویی «آنانکه مرگ را برگزیدند»: به خاطر یک سوء تفاهم، سپیده با باتیس ازدواج نمی‌کند و با برادر وی ازدواج می‌کند. و حالا باتیس به خاطر کینه‌ای که از برادرش دارد، وی را که زخمی است به قلعه راه نمی‌دهد.(29:59)
قسمت چهارم نمایش رادیویی «آنانکه مرگ را برگزیدند»: اسکندر به در دژ می‌رسد. او در حمله اول نمی‌تواند به پیروزی برسد. گفته می‌شود که در لشگر اسکندر، زنی هست که قول داده است باتیس را همراه قلعه تسلیم اسکندر نماید.(28:29)
قسمت پنجم نمایش رادیویی «آنانکه مرگ را برگزیدند»: به باتیس خبر می‌رسد که زنی ایرانی به اسکندر قول داده است که باتیس را بدون جنگ مجبور به تسلیم نماید. حال اسکندر برای چندمین بار به دژ حمله کرده است و لشگریان باتیس در حال دفاع از قلعه می‌باشند.(29:53)
قسمت هفتم و پایانی نمایش رادیویی «آنانکه مرگ را برگزیدند»: سوء قصد به جان باتیس و مقاومت قلعه‌نشینان و البته اشتباهات سپیده داستان را به قدم‌های پایانی می‌رساند.(29:57)
لطفا منتظر باشید ...
