کلیپ صوتی شنیدنی به زبان آذری از حجت الاسلام و المسلمین"فروغی":«گوزن از خوردن مار لذت می برد. خرچنگ هم پادزهر آن است. اگر از روی مار آب بخورد، می میرد. کنار آب می آید و یک نعره می زند تا از چشمانش یک قطره اشک در بیاید. می گویند این قطره اشک، سم را از بدنش خارج می کند و پادزهر بسیار قوی است. انسانی هم که گناه کرده مسموم شده، پادزهرش اشک چشم است. باید یک نعره توحیدی بزند و از ته دل یا الله بگوید تا سم گناه از روحش خارج شود (تولید اختصاصی بانک صوتی تبیان)
داستانی جالب و شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :«جوانی که شراب خورده و مست شده بود در حال خواب بود که ماری می خواست نیشش بزند ولی عقربی خودش را رساند و مار را نیش زد و جوان را نجات داد. آن جوان قبل از خواب به مادر و یک عالم و یک فقیر احسان و نیکی کرده بود»
مداحی «محمود کریمی» به مناسبت شهادت امام رضا علیه السلام «بنگر حال بکا را الهی بدم المظلوم / بشنو زمزمه ها را الهی بدم المظلوم / برسان امام مار را الهی بدم المظلوم / » [ششم صفر 96] [زمینه] [هیأت رایة العباس(ع)]
موعظه ای شنیدنی از حجت الاسلام «ناصر رفیعی»؛ «یکی از اولیاءالله می گوید در مصر بودم و دیدم یک عقرب به سرعت به سمت ساحل رودخانه رفت و سوار لاک پشتی شد و آن طرف ساحل رفت و ماری که داشت جوانی را نیش میزد...»
موعظه ای شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین «شیخ علی فروغی» به زبان آذری :«در کتاب حیات الحیوان از گوزن یاد می کند که به خوردن مار علاقه دارد. وقتی مار می خورد تشنه می شود ولی آب نمی نوشد. چون آب نوشیدن بعد از خوردن سم کشنده است. یک نعره می زند و در چشمانش قطره اشکی ایجاد می شود که پادزهر است. انسان هم که در اوج شهوت...»
حکایتی عجیب از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :«مارگیری از هند مار گرفته بود و با آن نمایش می داد و فکر می کرد مارش سم ندارد و با آن کاسبی می کرد. روزی دزدی مارش را دزدید. روز بعد دید شخصی به زمین افتاده و مار نیشش زده ...»
قصه زیبای کودکانه «مار بدجنس» تولید شده در ایران صدا «در یک جنگل قشنگ حیوانات زیادی زندگی می کردند. آن ها زندگی خوبی داشتند. ولی یک روز اتفاقی افتاد که همه ی حیوانات ناراحت شدند...» برای بچه های خوب و قشنگ
قصه قشنگ کودکانه «فیل در جنگل» تقدیم به بچه های خوب عزیز «داستان فیل عظیم‌الجثه‌ایه که در جنگل راه میره و هیچ توجهی به حیوونای کوچیکی که ممکنه زیر گامهای اون له بشن و آسیب ببینن نداره! اما بز و مار و موش تصمیم می‌گیرن تا فیل جنگل رو ادب کنن...» منبع: ایران صدا
حکایت زیبای کودکانه «مرد شتربان و مار» تقدیم به بچه های عزیز «یک روز وقتی مرد شتربان از یک دشت بزرگ می گذشت دید که قسمت بزرگی از دشت در حال سوختن در آتش است...» تولید شده توسط ایران صدا
حکایت زیبای کودکانه «شغال دانا» تقدیم به بچه های عزیز «در پایین کوه بلندی درخت سبز و بزرگی بود که خانم زاغی روی آن لانه کرده بود ولی از شانس بد کمی آن طرف تر مار بدجنسی لانه داشت...» تولید شده توسط ایران صدا
قسمت دوم از داستان گویای کودکانه با عنوان «امیر زاده»؛ «دوستای خوبم، تووی قسمت اول داستان شنیدید که امیرزاده در راه سفرش برای این‌که جون قورباغه رو نجات بده، مار رو از طعمه و غذاش محروم می‌کنه، اما چون دلش به حال مار می‌سوزه مقداری از گوشت بدن خودش رو به مار می‌ده و مار هم اون گوشت رو برای همسرش می‌بره و حالا گوش کنید ادامه ماجرا رو...» تهیه شده در ایران صدا (7:30)
برنامه آموزشی «خاله قورباغه و مار» تولید شده در ایران صدا «در این برنامه خاله قورباغه، حیوانی به اسم مار را به ماهیهای تووی برکه معرفی کرده و بهشون می گه که مارها چه نوع حیواناتی هستند و چه خصوصیاتی دارند تا ماهیها و بچه ها هم بیشتر با این حیوان آشنا بشوند» (9:12)
داستان زیبای کودکانه با عنوان «مار و سنجاب کوچولو» تهیه شده در ایران صدا «ماری بود که یه روز یه شکم سیر غذا خورد و زیر درختی خوابید. بالای درخت سنجاب کوچولویی زندگی می کرد. سنجاب شروع کرد به سر و صدا و از دور شکارچی این صحنه را که دید جلو آمد و...» (06:56)
داستانی آموزنده کودکانه با نام «مار را چگونه باید نوشت؟» تهیه شده در صدا و سیمای آبادان «روستایی بود دور افتاده كه مردم ساده دل و بی سوادی در آن سكونت داشتند. مردی شیاد از ساده لوحی آنان استفاده كرده و بر آنان به نوعی حكومت می كرد. بر حسب اتفاق گذر یك معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغلكاری های شیاد شد و او را نصیحت كرد كه از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا می كند. اما مرد شیاد نپذیرفت. بعد از اتمام حجت٬ معلم با مردم روستا از فریبكاری های شیاد سخن گفت و ...» (1:47)
داستان کودکانه با نام «دم مارمولک» تهیه شده در مرکز صدا و سیمای مهاباد «آب برکه زیر نور خورشید می درخشید. مارمولک کوچک زیر یک ساقه نی نشسته بود و چرت می زد. یک مار آبی آهسته دنبال یک قورباغه کرد. اما قورباغه با یک جست خودش را به خشکی رساند و فرار کرد. مار که قورباغه را از دست داده بود دنبال مارمولک کرد و او را گرفت. مارمولک تلاش زیادی کرد تا خود را از دست مار خلاص کند و بالاخره هم موفق شد، ولی دمش کنده شد...» (4:54)
داستان کودکانه برای بچه های خوب «زمانهای خیلی دیر کلاغی روی درخت بلندی لونه داشت. هر روز 15 تا تخم مرغ می گذاشت و 16 تا جوجه به دنیا می آورد اما چه فایده که یه مار بی کار بی عار لونه کلاغه رو پیدا کرده بود و با دستبرد زدن به لونه کلاغ مظلوم قصه پدر بزرگ و خوردن جوجه های تازه از تخم دراومده کلاغ بی دل و دماغ رو اسیر می کرد....» تهیه شده در صدا و سیمای مهاباد (5:05)
داستان کودکانه قشنگ برای بچه های خوب «هتی هیس هیس یه مار کوچولوی خالدار بود که صبح ها از خواب بیدار می شد و با دوستاش توو جنگل بازی می کرد. این طرف و اون طرف می خزید، سر دمشو تکون می داد، هیس هیس می کرد، خوشحال و سر حال بود، یه شب هتی هیس هیس خواب عجیبی دید، تمام شب ول زد و جنبید، صبح که بیدار شد دید ای داد بیداد دمش گره خورده...» تولید شده در صدا و سیمای مهاباد (4:11)
بخش پنجاه و دوم از کتاب صوتی «فوق طبیعت»؛ نویسنده: «لیال واتسون»؛ مترجم: «احمد ارژمند» و «شهریار بحرانی»؛ گوینده: «نادر ملک زاده»؛ پیرامون، «تورارث خطی در برخی از موجودات زنده، اندیشه تکامل و تورارث نسل به نسل و نظریه دوره ای بودت حیات و ...» (08:47)
قصه کودکانه «پیرمرد خارکن» که در این داستان می‌شنوید: «خارکن پیری که از چاه بین راه، یک مرد و یک طوطی و یک موش و یک مار رو نجات داد...»(کاری از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان)(6:00)
بخش سوم نمایش رادیویی «هملت»؛ «"هملت" جوان، توسط روح [پدرخود] از حقیقت مرگ پدر خود آگاه می شود، او که خیال کرده بود پدرش توسط نیش مار کشته شده، با شنیدن این حقیقت آشفته میشود، بنابراین تصمیم میگیرد نمایشی را توسط بازیگران حرفه ای به اجرا درآورد و صحنه قتل پدر خود را بازسازی کند تا واکنش "کلادیوس" و "گرترود" ببیند...»(26:11)
رادیو فیلم «داد شاه»؛ کارگردان فیلم: «حبیب اله کاوش» و بازیگران: «سعید راد، جعفر والی، آهو خردمند، خسرو شکیبایی و... »؛ تنظیم برای رادیو: صدابردار: «علی حاجی نوروزی»؛ سردبیر و تهیه کننده: «فرشاد آذرنیا»؛ نویسنده و گوینده: «بهرام سروری نژاد»؛ «دوست دادشاه در مخالفت با اصل چهار و مجريان آن در زاهدان، يكی از حاميان اصل چهار به نام «سردار درانی» را به دار م كشد . ژاندارم ها روستای محل سكونت دادشاه را می سوزانند و همسرش را به اسارت می برند. دادشاه به پاسگاه حمله مي برد و يك گروه ارتشي را كه براي دستگيري او آماده شده اند تار و مار مي كند. پس از قتل كارول، مسئول اصل چهار در سيستان و بلوچستان به دليل بی كفايتی استعفا می دهد. دولت جديد به كمك ايلوخان، كه دادشاه به او اطمينان می كند، مذاكره را بهانه قرار داده، دادشاه را از پا در می آورد.»(1:29:28)
داستان کودکانه و زیبا «مار بلا موش ناقلا»، «بچه های خوب، اتل و متل / یه باغ بزرگ، اونور جنگل / میان اون باغ، خونه ای قشنگ / تووی اون خونه، یه موش زرنگ» از بین مجموعه داستان های خاله ستاره (5:19)
دکلمه اشعار «سهراب سپهری»؛ مجموعه «آواز آفتاب»؛ با صدای «مریم شایسته»؛ «می تازی، همزاد عصیان، به شکار ستاره ها رهسپاری / دستانت از درخشش تیر و کمان سرشار/
اینجا که من هستم / آسمان، خوشه ی کهکشان می آویزد / کو چشمی آرزومند؟ / با ترس و شیفتگی، در برکه ی فیروزه گون، گل های سپید می کنی و هر آن، با مار سیاهی می نگری، گلچین بی تاب و اینجا - افسانه نمی گویم -» (2:15)
کتاب صوتی «ترکشهای ولگرد» با موضوع طنز دفاع مقدس؛ اثر«داوود امیریان» و با صدای «محمدرضا سرشار»(کاری از نشر الکترونیکی شاهد)؛ این کتاب صوتی در پنج جلد برای مخاطبان گروه سنی نوجوان، تهیه شده و به اتفاقات دفاع مقدس از دریچه طنز می‌نگرد) «شما هم یادتان باشد که هر وقت از خدا چیزی خواستید اول خوب و بدش را خوب بسنجید...» (10:14)
دکلمه اشعار پروین اعتصامی «نهان کرد دیوانه در جیب، سنگی/ یکی را بسر کوفت، روزی بمعبر/
شد از رنج رنجور و از درد نالان/ بپیچید و گردید چون مار چنبر» (4:23)
دکلمه اشعار پروین اعتصامی «با مور گفت مار، سحرگه بمرغزار/ کاز ضعف و بیخودی، تو چنین خردی و نزار/ همچون تو، ناتوان نشنیدم بهیچ جا/ هر چند دیده‌ام چو تو جنبندگان هزار» (4:18)
لطفا منتظر باشید ...
