زنده میشه دل مرده با دم مسیحای تو
وا میشه گره از کار ما همه با دستای تو
میرسن، روزای خوب
میگذرن، روزای سخت
اوضا اینجور نمیمونه
ازدواج، آسون میشه
خرجشم، ارزون میشه
کم میشه اجاره خونه!
این دولتم، آخراشه
واقعا خسته نباشه!
راه حل با جووناس
عزم ما مشکل گشاس
چشم ما به صبح فرداس
[دمو] کتاب صوتی «دختر سروان»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان «پتروشو» بیان می شود: «من به قلعه ی «بلوگورسكی» رفتم كه زیر نظر سروان «میرانو» خدمت كنم. بعد از مدتی به ازدواج با «ماریا» دختر سروان علاقه‌مند شدم... .
[کل کتاب] کتاب صوتی «دختر سروان»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان «پتروشو» بیان می شود: «من به قلعه ی «بلوگورسكی» رفتم كه زیر نظر سروان «میرانو» خدمت كنم. بعد از مدتی به ازدواج با «ماریا» دختر سروان علاقه‌مند شدم... .
[دمو] کتاب صوتی «ضیافت»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان «آلفرد» بیان می شود: «من در وو وه، نزدیك ژنو، زندگی می كردم و به باوجود تفاهم با «آنالوییز» كه سی سال از من جوان‌تر بود، با او ازدواج كردم... .
[فصل یکم] کتاب صوتی «ضیافت»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان «آلفرد» بیان می شود: «من در وو وه، نزدیك ژنو، زندگی می كردم و به باوجود تفاهم با «آنالوییز» كه سی سال از من جوان‌تر بود، با او ازدواج كردم... .
[فصل دوم] کتاب صوتی «ضیافت»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان «آلفرد» بیان می شود: «من در وو وه، نزدیك ژنو، زندگی می كردم و به باوجود تفاهم با «آنالوییز» كه سی سال از من جوان‌تر بود، با او ازدواج كردم... .
[فصل سوم] کتاب صوتی «ضیافت»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان «آلفرد» بیان می شود: «من در وو وه، نزدیك ژنو، زندگی می كردم و به باوجود تفاهم با «آنالوییز» كه سی سال از من جوان‌تر بود، با او ازدواج كردم... .
[فصل چهارم] کتاب صوتی «ضیافت»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان «آلفرد» بیان می شود: «من در وو وه، نزدیك ژنو، زندگی می كردم و به باوجود تفاهم با «آنالوییز» كه سی سال از من جوان‌تر بود، با او ازدواج كردم... .
[فصل پنجم] کتاب صوتی «ضیافت»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان «آلفرد» بیان می شود: «من در وو وه، نزدیك ژنو، زندگی می كردم و به باوجود تفاهم با «آنالوییز» كه سی سال از من جوان‌تر بود، با او ازدواج كردم... .
[فصل ششم] کتاب صوتی «ضیافت»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان «آلفرد» بیان می شود: «من در وو وه، نزدیك ژنو، زندگی می كردم و به باوجود تفاهم با «آنالوییز» كه سی سال از من جوان‌تر بود، با او ازدواج كردم... .
[کل کتاب] کتاب صوتی «ضیافت»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان «آلفرد» بیان می شود: «من در وو وه، نزدیك ژنو، زندگی می كردم و به باوجود تفاهم با «آنالوییز» كه سی سال از من جوان‌تر بود، با او ازدواج كردم... .
[دمو] کتاب صوتی «سرزمین دور»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان دختر سرخ پوستی به نام «گل شیرین» بیان می شود : «من و خورشید عقاب» قصد داشتیم با هم ازدواج كنیم... .
[فصل یکم] کتاب صوتی «سرزمین دور»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان دختر سرخ پوستی به نام «گل شیرین» بیان می شود : «من و خورشید عقاب» قصد داشتیم با هم ازدواج كنیم... .
[فصل دوم] کتاب صوتی «سرزمین دور»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان دختر سرخ پوستی به نام «گل شیرین» بیان می شود : «من و خورشید عقاب» قصد داشتیم با هم ازدواج كنیم... .
[فصل سوم] کتاب صوتی «سرزمین دور»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان دختر سرخ پوستی به نام «گل شیرین» بیان می شود : «من و خورشید عقاب» قصد داشتیم با هم ازدواج كنیم... .
[فصل چهارم] کتاب صوتی «سرزمین دور»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان دختر سرخ پوستی به نام «گل شیرین» بیان می شود : «من و خورشید عقاب» قصد داشتیم با هم ازدواج كنیم... .
[فصل پنجم] کتاب صوتی «سرزمین دور»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان دختر سرخ پوستی به نام «گل شیرین» بیان می شود : «من و خورشید عقاب» قصد داشتیم با هم ازدواج كنیم... .
[فصل ششم] کتاب صوتی «سرزمین دور»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان دختر سرخ پوستی به نام «گل شیرین» بیان می شود : «من و خورشید عقاب» قصد داشتیم با هم ازدواج كنیم... .
[فصل هفتم] کتاب صوتی «سرزمین دور»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان دختر سرخ پوستی به نام «گل شیرین» بیان می شود : «من و خورشید عقاب» قصد داشتیم با هم ازدواج كنیم... .
[فصل هشتم] کتاب صوتی «سرزمین دور»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان دختر سرخ پوستی به نام «گل شیرین» بیان می شود : «من و خورشید عقاب» قصد داشتیم با هم ازدواج كنیم... .
[فصل نهم] کتاب صوتی «سرزمین دور»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان دختر سرخ پوستی به نام «گل شیرین» بیان می شود : «من و خورشید عقاب» قصد داشتیم با هم ازدواج كنیم... .
[فصل دهم] کتاب صوتی «سرزمین دور»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان دختر سرخ پوستی به نام «گل شیرین» بیان می شود : «من و خورشید عقاب» قصد داشتیم با هم ازدواج كنیم... .
[فصل یازدهم] کتاب صوتی «سرزمین دور»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان دختر سرخ پوستی به نام «گل شیرین» بیان می شود : «من و خورشید عقاب» قصد داشتیم با هم ازدواج كنیم... .
[کل کتاب] کتاب صوتی «سرزمین دور»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ ماجرا از زبان دختر سرخ پوستی به نام «گل شیرین» بیان می شود : «من و خورشید عقاب» قصد داشتیم با هم ازدواج كنیم... .
[دمو] کتاب صوتی «به نوبت»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ «آنتونیو» فقط برای ثروت «دیِه گو» و بدون توجه به سن زیاد وی، دختر خود «اِستِلینا» را مجبور به ازدواج با او كرد. شب عروسی بین «پِپه آلتو» و «بورّانی» سوء تفاهمی پیش آمد و بعدها به دوئل منجر شد ... .
[فصل یکم] کتاب صوتی «به نوبت»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ «آنتونیو» فقط برای ثروت «دیِه گو» و بدون توجه به سن زیاد وی، دختر خود «اِستِلینا» را مجبور به ازدواج با او كرد. شب عروسی بین «پِپه آلتو» و «بورّانی» سوء تفاهمی پیش آمد و بعدها به دوئل منجر شد ... .
[فصل یکم] کتاب صوتی «به نوبت»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ «آنتونیو» فقط برای ثروت «دیِه گو» و بدون توجه به سن زیاد وی، دختر خود «اِستِلینا» را مجبور به ازدواج با او كرد. شب عروسی بین «پِپه آلتو» و «بورّانی» سوء تفاهمی پیش آمد و بعدها به دوئل منجر شد ... .
[فصل دوم] کتاب صوتی «به نوبت»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ «آنتونیو» فقط برای ثروت «دیِه گو» و بدون توجه به سن زیاد وی، دختر خود «اِستِلینا» را مجبور به ازدواج با او كرد. شب عروسی بین «پِپه آلتو» و «بورّانی» سوء تفاهمی پیش آمد و بعدها به دوئل منجر شد ... .
[فصل سوم] کتاب صوتی «به نوبت»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ «آنتونیو» فقط برای ثروت «دیِه گو» و بدون توجه به سن زیاد وی، دختر خود «اِستِلینا» را مجبور به ازدواج با او كرد. شب عروسی بین «پِپه آلتو» و «بورّانی» سوء تفاهمی پیش آمد و بعدها به دوئل منجر شد ... .
[فصل چهارم] کتاب صوتی «به نوبت»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ «آنتونیو» فقط برای ثروت «دیِه گو» و بدون توجه به سن زیاد وی، دختر خود «اِستِلینا» را مجبور به ازدواج با او كرد. شب عروسی بین «پِپه آلتو» و «بورّانی» سوء تفاهمی پیش آمد و بعدها به دوئل منجر شد ... .
[فصل پنجم] کتاب صوتی «به نوبت»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ «آنتونیو» فقط برای ثروت «دیِه گو» و بدون توجه به سن زیاد وی، دختر خود «اِستِلینا» را مجبور به ازدواج با او كرد. شب عروسی بین «پِپه آلتو» و «بورّانی» سوء تفاهمی پیش آمد و بعدها به دوئل منجر شد ... .
[فصل ششم] کتاب صوتی «به نوبت»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ «آنتونیو» فقط برای ثروت «دیِه گو» و بدون توجه به سن زیاد وی، دختر خود «اِستِلینا» را مجبور به ازدواج با او كرد. شب عروسی بین «پِپه آلتو» و «بورّانی» سوء تفاهمی پیش آمد و بعدها به دوئل منجر شد ... .
[فصل هفتم] کتاب صوتی «به نوبت»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ «آنتونیو» فقط برای ثروت «دیِه گو» و بدون توجه به سن زیاد وی، دختر خود «اِستِلینا» را مجبور به ازدواج با او كرد. شب عروسی بین «پِپه آلتو» و «بورّانی» سوء تفاهمی پیش آمد و بعدها به دوئل منجر شد ... .
[کل کتاب] کتاب صوتی «به نوبت»؛ با روایت: مهرخ افضلی و میكائیل شهرستانی؛ «آنتونیو» فقط برای ثروت «دیِه گو» و بدون توجه به سن زیاد وی، دختر خود «اِستِلینا» را مجبور به ازدواج با او كرد. شب عروسی بین «پِپه آلتو» و «بورّانی» سوء تفاهمی پیش آمد و بعدها به دوئل منجر شد ... .
[دمو] کتاب صوتی «بانوی پست چی»؛ با روایت: نازنین مهیمنی؛ دوشیزه‌ای چهل ساله كه متصدی پست‌خانه است، زن جوانی كه به تازگی ازدواج كرده و گزارشگر رادیو به نام فرانكی بارد، سه زن روایتگر این كتاب هستند؛ روایتی از جنگ جهانی دوم، از منظری زنانه ... !
[فصل یکم] کتاب صوتی «بانوی پست چی»؛ با روایت: نازنین مهیمنی؛ دوشیزه‌ای چهل ساله كه متصدی پست‌خانه است، زن جوانی كه به تازگی ازدواج كرده و گزارشگر رادیو به نام فرانكی بارد، سه زن روایتگر این كتاب هستند؛ روایتی از جنگ جهانی دوم، از منظری زنانه ... !
[فصل دوم] کتاب صوتی «بانوی پست چی»؛ با روایت: نازنین مهیمنی؛ دوشیزه‌ای چهل ساله كه متصدی پست‌خانه است، زن جوانی كه به تازگی ازدواج كرده و گزارشگر رادیو به نام فرانكی بارد، سه زن روایتگر این كتاب هستند؛ روایتی از جنگ جهانی دوم، از منظری زنانه ... !
[فصل سوم] کتاب صوتی «بانوی پست چی»؛ با روایت: نازنین مهیمنی؛ دوشیزه‌ای چهل ساله كه متصدی پست‌خانه است، زن جوانی كه به تازگی ازدواج كرده و گزارشگر رادیو به نام فرانكی بارد، سه زن روایتگر این كتاب هستند؛ روایتی از جنگ جهانی دوم، از منظری زنانه ... !
لطفا منتظر باشید ...
