گنجینه صوتی تبیان

لطفا منتظر باشید ...
پنهان کردن پلیر
صوت تبیان بارگذاری صوت

جستجو

به ترتیب

عنوان جدیدترین امتیاز بیشترین نظر پربازدید

مدت فایل

کمتر از 5 دقیقه بین 5 تا 15 دقیقه بین 15 تا 30 دقیقه بیشتر از 30 دقیقه همه موارد
تعداد نتایج : 329
سربازی با قدم های محکم در جاده ای راه می رفت. او از جنگ برمی گشت که در راه با جادوگر زشت و پیری برخورد کرد. جادوگر به او گفت که معلوم است سرباز شجاعی است و می تواند هرچقدر که می خواهد پول به دست آورد. سرباز با شنیدن این حرف ها تعجب کرد و... شنیدن این داستان به تصویر سازی در ذهن و تقویت حس تخیل کودکان کمک می کند. داستان «فندک قدیمی» از نوشته های نویسنده مشهور دانمارکی «هانس کریستین اندرسن» است.
23':53''
9765
0
[فصل اول] کتاب گویا مجموعه داستان‌هایی درباره فوتبال و زندگی فوتبالیست‌های قاره پهناور آفریقا؛ جونا به همسرش اعتراض دارد که همه پس اندازشان را بلیط افتتاحیه خریده است، در حالی که این پول را برای جهیزیه دخترشان جمع کرده بودند و در شرایط سخت اجتماعی درک این مسئله برای جونا سخت است. در راه شرکت در مراسم افتتاحیه، اتفاق ناگواری برای همسر جونا می افتد که ...(کاری از ایران صدا)
25':56''
394
0
داستانی آموزنده از «حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان»«ساواک به یکی از اراذل و اوباش بهنام طیب پول داد و به او گفتن که بین مردم بگوید امام خمینی به او پول داده تا خرابکاری کند. ولی او با اینکه خلاف کار بود، ولی با مرام بود و گفت من به پسر حضرت فاطمه(س) دروغ نمی بندم و در زندان بر اثر شکنجه شهید شد»
02':23''
2232
1
0
حکایتی عبرت آمیز از حجت الاسلام و المسلمین«شیخ حسین انصاریان»«یکی از عرفای بزرگ مریض شده بود. حاکم به طبیب حاذق آن شهر که گبر بود هرچی پول بخواهی میدهم ولی این خوب بشه. عارف گفت مرضی من با مسلمان شدن تو خوب می شود و همینطور هم شد»
03':41''
192
0
موعظه ای زیبا از «حجت الاسلام و المسلمین شیخ حسین انصاریان» پیرامون «حضرت موسی 25 سال آزار فرعون را تحمل می کرد و فرعون را موعظه می کرد. ولی قارون روزی به زن بدکاره پول بسیاری داد تا آبروی موسی را ببرد و این مسئله برای موسی خیلی گران آمد»
02':46''
1793
0
موعظه ای آموزنده از «حجت الاسلام و المسلمین فلسفی» در مورد «شخصی که از خراسان آمده بود حج و مدینه محضر امام رضا علیه السلام آمد که پولم گم شده و اگر می شود به من قرض بدهید تا در خراسان از طرف شما صدقه بدهم. حضرت از پشت در به او کیسه پر از پول دادند»
02':15''
415
0
موعظه ای زیبا از «حجت الاسلام و المسلمین فلسفی» در مورد «زمانی برای خرید آمبولانس از شهرها و روستاها کمک جمع می کردند که یک کشاورز زن هرچی پول گرفته بود به عنوان دستمزد، برای کمک به رزمندگان تقدیم کرد که این را به عشق شهدا و باز شدن راه کربلا و یاری دین خدا می دهم»
02':10''
173
0
موعظه ای آموزنده از حجت الاسلام و المسلمین«فلسفی»«سائلی از امام حسین علیه السلام طلب پول کرد. حضرت از پشت در کیسه ای به او داد. سائل گریه کرد و گفت حیف این دست که زیر خاک برود»
01':25''
135
0
موعظه ای عبرت آمیز از «حجت الاسلام و المسلمین فلسفی» در مورد «شخصی از کمبود در آمدش به رسول الله(ص) شکایت کرد. رسول خدا(ص) فرمود می ترسم کارت بگیره و از معنویت بمانی ولی این سکه را قاطی پولهایت کن. بعد از آن روز کاسبی آن شخص چنان رونق گرفت که دیگر به نماز جماعت حاضر نمی شد.»
05':31''
278
0
داستانی آموزنده از «حجت الاسلام و المسلمین فلسفی» در مورد «رشوه عثمان به ابوذر ولی عزت نفس ابوذر اجازه نداد این پول را قبول کند در حالی که چند روز بود گرسنه بودند»
08':11''
980
0
حکایتی عبرت آمیز از «حجت الاسلام و المسلمین فلسفی» با موضوع «روزی آیت الله العظمی آخر ماه پول نداشت که شهریه طلبه ها را بدهد. یک تاجر می خواست به آقا صدهزار تومن قرض بدهد تا شهریه این ماه را بدهند. ولی آقای بروجردی قبول نکرد. فرمودند گمان بد به خدا نمی برم. خداوند متعال خودش رازق همه است و طلبه ها را معطل نمی گذارد.»
02':42''
354
0
صحبتهای اخلاقی از «آیت الله شهید دستغیب» در مورد «ابوذر و سلمان که روزی ابوذر مهمان سلمان شد ولی به جز نان جو ونمک چیزی نداشت. ابوذر گفت کاش پیاز هم داشتیم. سلمان چون پول نداشت، آفتابه اش را در بازار گرو گذاشت و مقداری پیاز گرفت. ابوذر گفت الحمدلله که انسان قانعی هستی. سلمان گفت اگر قانع بودیم نمک و نان جو کافی بود و بخاطر پیاز، آفتابه ام در گرو نمی ماند»
01':44''
699
1
0
داستانی شنیدنی از «آیت الله شهید دستغیب» در مورد چوپانی که حاضر به خیانت در مورد گوسفندان اربابش در قبال پول زیاد نشد.
01':06''
2895
0
داستانی آموزنده از «آیت الله شهید دستغیب» در مورد روضه خوانی که با پول روضه، اسباب و وسایلی خریده بود. روزی دزد آمد و همه وسایل را روی شانه گذاشت و یک یاعلی گفت که روضه خوان بیدار شد و گفت نامروت من چند سال با یاحسین جمع کردم تو با یک یاعلی همه را بردی؟
02':00''
2731
0
موعظه ای زیبا از «آیت الله مظاهری»: «درویشی با الاغش به خانقاه رفت. اهل خانقاه الاغش را فروختند و با پولش غذا درست کردند و صاحب الاغ هم بی خبر بود»
01':12''
112
0
داستانی عبرت آمیز از «آیت الله مظاهری»: «قارون با اینکه بسیار ثروتنمد و متمول بود، خسیس بود. آیه زکات نازل شد، ولی با این حال نمی توانست از پولش بگذرد»
05':43''
197
0
حکایتی زیبا از «حجت الاسلام و المسلمین فاطمی نیا»: «یکی از ارادتمندان امام صادق علیه السلام پولی به حضرت داد که منزلی در مدینه برایش بخرد. ولی حضرت فرمود این پول را بین فقرا تقسیم کن بجای این من ضمانت می کنم در بهشت منزلی وسیع در کنار خودمان به تو بدهند»
02':54''
158
0
گزیده بیانات رهبر انقلاب حضرت آیت خامنه ای در دیدار مردم نجف آباد ۱۳۹۴/۱۲/۰۵؛ «خب، وقتی‌که دشمن برای داخل کشور برنامه دارد، چه‌کار میکند؟ از نفوذی استفاده میکند. معنای نفوذی این نیست که حتماً رفته باشد پول گرفته باشد برای اینکه بیاید در فلان دستگاه نفوذ کند و خودش هم بداند چه‌کار دارد میکند؛ نه، گاهی نفوذی، نفوذی است، خودش هم نمیداند!»
04':24''
437
0
داستانی آموزنده از «حجت الاسلام و المسلمین کافی» :«انسانهای عاقل و الهی آمدند دور امام علی علیه السلام را گرفتند و انسانهای دنیاپرست و شهوتران اطراف معاویه. به طوری که نماز جمعه را روز چهارشنبه خواندند و هیچ کس اعتراضی نکرد. چون با پول، عقل مردم را خریده بود»
08':36''
441
0
صوت کامل بیانات رهبر انقلاب حضرت آیت خامنه ای در دانشگاه علوم دریایی امام خمینی نوشهر ۱۳۹۴/۰۷/۰۸؛ « امروز نظام جمهوری اسلامی ایران، هم به ابزارهای جنگِ سخت، هم به ابزارهای جنگِ نرم نیاز دارد. دنیای محکومِ قدرت شیاطین، دنیایی که در رأس آن کسانی قرار داشته باشند که برای آنها مادّیّات، شهوات، پول، امکانات مادّی اصل باشد، برای انسانهای خداجوی، دنیای خطیری است؛ باید خود را آماده نگه دارند، باید خود را مجهّز نگه دارند»
22':41''
231
0
حکایتی شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین«کافی» :« شخصی آمد محضر امام صادق علیه السلام و گفت من از یاران عمرسعد بودم ولی یک شمشیر هم به اصحاب امام حسین نزدم و فقط الکی فیلم بازی می کردم و سیاهی لشکر بودم برای اینکه پول بگیرم. حضرت فرمود خدا شما را نیامرزد. حتی سیاهی لشکر شدن مقابل امام حسین(ع) هم گناه بزرگی بده. چون به آنها جرات داده که مقابل جدمان بایستند»
01':03''
204
0
قسمت ششم از کتاب صوتی «مدیر مدرسه» نویسنده: جلال آل احمد، گوینده: فاطمه اقطاعی، براساس انتشارات: دیدگاه، چاپ سوم سال 1374. «صفحه 96، اون که ناظم بهش درس خصوصی میداد نیامده بود و پاکتی برای ما فستاده بود که در آن عذر خواهی کرده بود و 150 تومن پول توش گذاشته بود....»
28':45''
1591
1
0
حرفهای پولکی: با همسر خود چگونه درباره مسائل مالی و اقتصادی صحبت و مشورت کنیم؟
03':02''
0
0
حرفهای پولکی: با همسر خود چگونه درباره مسائل مالی و اقتصادی صحبت و مشورت کنیم؟
03':02''
0
0
حرفهای پولکی: با همسر خود چگونه درباره مسائل مالی و اقتصادی صحبت و مشورت کنیم؟
03':02''
5
0
حرفهای پولکی: با همسر خود چگونه درباره مسائل مالی و اقتصادی صحبت و مشورت کنیم؟
03':02''
341
0
حرفهای پولکی: با همسر خود چگونه درباره مسائل مالی و اقتصادی صحبت و مشورت کنیم؟
03':02''
10
0
حرفهای پولکی: با همسر خود چگونه درباره مسائل مالی و اقتصادی صحبت و مشورت کنیم؟
03':02''
5
0
حرفهای پولکی: با همسر خود چگونه درباره مسائل مالی و اقتصادی صحبت و مشورت کنیم؟
03':02''
0
0
حرفهای پولکی: با همسر خود چگونه درباره مسائل مالی و اقتصادی صحبت و مشورت کنیم؟
03':02''
0
0
حرفهای پولکی: با همسر خود چگونه درباره مسائل مالی و اقتصادی صحبت و مشورت کنیم؟
03':02''
709
0
داستانی آموزنده از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :«یکی از نوه های عبدالله بن عباس به نام اسماعیل آمد نزد امام حسن عسکری علیه السلام، و کمک مالی طلب کرد. حضرت صد دینار به او دادند ولی فرمودند تو که پول داری چرا دست دراز می کنی؟ او هم قسم دروغ خورد که ندارد. حضرت فرمود چون قسم دروغ خوردی آن دویست دینار که فلان جا مخفی کردی، از دستت رفت»
02':15''
991
1
0
حکایتی عبرت آمیز از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :«متوکل مریض شده بود و دملی در بدنش پیدا شده بود که آن قدر درد داشت هیچ طبیبی نمی توانست به او نزدیک شود. مادر متوکل به هادی نذر کرد و مقداری پول به محضر حضرت فرستاد، امام هادی علیه السلام هم ملاطفت کرده و توجهی کردند و آن دمل خوب شد»
01':09''
499
0
داستانی شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :«ابوهاشم جعفری می گوید امام هادی علیه السلام بیمار شدند به ما پول دادند که از طرف من نائب بگیرید به کربلا بروند و زیر قبه حرم امام حسین علیه السلام برای شفای من دعا کنند»
01':24''
2579
0
داستانی آموزنده از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :«شخصی آمد نزد امام هادی علیهالسلام و کمک خواست. حضرت فرمود الان پول همراهم نیست ولی در کاغذ نوشتند که به او بدهکار هستند. وقتی بعدها آن شخص آمد مدینه ماموران متوکل او را دستگیر کردند و نزد متوکل بردند. متوکل مجبور شد آن بدهی امام هادی علیه السلام را طبق آن کاغذ بپردازد»
01':31''
847
0
داستانی زیبا از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :« شخصی آمد محضر امام حسن مجتبی علیه السلام و درخواست کمک مالی کرد. حضرت فرمود در محله شما یک ناصبی هست. می خواهی بعضی حرفها و استدلالات را به تو یاد بدهم تا مقابل آن ناصبی مطرح کنی یا پول بدهم؟ یکی را انتخاب کن. عرض کرد جواب شبهات را لطف کنید. حضرت هم جواب شبهات را داد و هم پول مرحمت کردند. در واقع می خواستند آن شخص را امتحان کنند»
01':42''
325
0
داستانی عبرت آمیز از حجت الاسلام و المسلمين «ناصر رفیعی» :«حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام وقتی دیدند در خانه چیزی نیست برای خوردن و همسر و فرزندانشان گرسنه هستند، به بیرون منزل رفتند به دنبال روزی. ولی در شهر از کار خبری نبود تا اینکه یک فرسنگ از شهر دور شد و در آنجا کارگری برای یک پیر زن کرد و او به جای پول، خرما به حضرت داد. حضرت هم با خوشحالی ان خرما را به خانه آورد و بچه ها هم خوشحال شدند»
01':17''
320
0
حکایتی شنیدنی از «شیخ حسین انصاریان» :« در احوالات حضرت سیدالشهدا علیه السلام هست که وقتی فقیری به در منزل می آمدند، به خانم رباب مادر علی اصغر می فرمودند هرچه پول یا غذا در خانه داریم جمع کنین تا به او بدهیم»
02':05''
431
1
0
حکایتی زیبا از «شیخ حسین انصاریان» :«فقیری به امام حسین علیه السلام عرض کرد اگر غذا نخورده اید شما را به سفره حقیرانه خود دعوت می کنیم. حضرت اجابت کرد وقتی حاضر شدند سر سفره با عطوفت و مهربانی خاص خودشان به فقرا گفتند شما که می دانید رسول خدا(ص) صدقه را بر ما اهل بیت حرام کرده است. اگر اجازه بدهید من فردا منتظر شما در خانه باشم. وقتی فقرا به منزل حضرت آمدند، حضرت هرچقدر پول در منزل داشتند به آنها دادند»
04':37''
1168
0
موعظه ای شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :«عارفی بود که کار می کرد و پول خوبی به دست می آورد ولی پولها را خرج فقرا کرده و صدقه می داد و خودش نان خشک می خورد . می گفت کلاه سر دنیا می گذارم. از دنیا پیدا می کنم ولی برای آخرت خرج می کنم»
00':38''
652
0
جلسه 215 سخنرانی «آیت الله عباس تبریزیان» پیرامون «بحث در مورد چیزهایی که هم زیبایی محسوب می شود و هم موجب سلامتی می شود و یکی از اینها عطر است که حضرت رسول صلی الله پول زیادی برای عطر خرج می کردند و ...» تدریس کتاب «دراسۀ فی طب الرسول المصطفی (ص)» در استان اصفهان سال 91-90
50':35''
1211
0
پاسخ «حجت الاسلام و المسلمین رضا محمدی» به این پرسش که «من مدتی است که در مضیقه مالی هستم و کار پیدا نمی کنم، چرا خدا کمکم نمی کند؟» منبع: رادیو سراسری معارف
08':47''
1526
0
موعظه ای شنیدنی از حجت الاسلام «سید حسین مومنی»؛ «شاگرد یک نانوایی فانتزی بود که به عشق زیارت امام کربلا، تمام پولهایش را جمع می کرد ولی چون سرپرست خانواده اش بود، نمی شد...»
01':10''
896
0
موعظه ای شنیدنی از حجت الاسلام «ناصر رفیعی»؛ «عارفی بود که تلاش و زحمت زیادی می کشید و پول خوبی در می آورد ولی با زهد فراوان زندگی می کرد و پولهایش را صدقه میداد. وقتی از او انتقاد کردند که چرا پولهایت را خرج فقرا می کنی گفت...»
00':38''
257
0
حکایتی شنیدنی از حجت الاسلام «ناصر رفیعی»؛ «محمد بن ابی عمیر یکی از شاگردان امام صادق علیه السلام بود. وقتی زندانی اش کردند تا اسامی شاگردان امام را فاش کند حاضر نشد و سالها در زندان ماند. روزی یکی از یدهکارانش آمد تا قرضش را ادا کند وقتی فهمید بخاطر بدهی، منزلش را فروخته، آن پول را قبول نکرد و به او مهلت بیشتری داد.
01':23''
153
0
رساله عملیه گویا_ اختصاصی گنجینه صوتی تبیان_ رساله امام خمینی، احکام نماز؛ مساله ٨٤٣: اگر چيزی ندارد كه در نماز عورت خود را با آن بپوشاند، واجب است اگرچه به كرايه يا خريداری باشد تهيه نمايد. ولی اگر تهيه آن به قدری پول لازم دارد كه نسبت به دارايی او زياد است، يا طوری است كه اگر پول را به مصرف لباس برساند به حال او ضرر دارد، بايد به دستوری كه برای برهنگان گفته شد،نماز بخواند.
00':26''
36
0
رساله عملیه گویا_ اختصاصی گنجینه صوتی تبیان_ رساله امام خمینی، احکام نماز؛ مساله ٩١٠: فروختن در و پنجره و چيزهايی ديگر مسجد حرام است، و اگر مسجد خراب شود، بايد اينها را صرف تعمير همان مسجد كنند، و چنانچه به درد آن مسجد نخورد بايد در مسجد ديگر مصرف شود. ولی اگر به درد مسجدهای ديگر هم نخورد می توانند آن را بفروشند و پول آن را اگر ممكن است صرف تعمير همان مسجد و گرنه صرف تعمير مسجد ديگر نمايند.
00':27''
70
0
قطعه طنز آمیز و خنده دار با موضوع «نصف شب، توی مونیتور عابر بانک چه عکسی دیده باشه خوبه؟!» برنامه رادیویی «جمعه ایرانی»
00':50''
383
0
قطعه طنز آمیز و خنده دار با موضوع «پول آزمایش پزشکی اونقدر گرون شده که پدرم میگه ....!» برنامه رادیویی «جمعه ایرانی»
00':29''
405
0
قطعه طنز آمیز و خنده دار با موضوع «میدو نین چرا توی عابر بانک، اول کارت بیرون میاد؟!» برنامه رادیویی «جمعه ایرانی»
00':40''
177
0