گنجینه صوتی تبیان

لطفا منتظر باشید ...
پنهان کردن پلیر
صوت تبیان بارگذاری صوت

جستجو

به ترتیب

عنوان جدیدترین امتیاز بیشترین نظر پربازدید

مدت فایل

کمتر از 5 دقیقه بین 5 تا 15 دقیقه بین 15 تا 30 دقیقه بیشتر از 30 دقیقه همه موارد
تعداد نتایج : 86
دانلود و پخش آنلاین تیتراژ کارتون «نل»؛ دختری به نام نل با نام اصلی نل، دختر سرگردان، یک مجموعه ژاپنی ست که بر اساس رمان مغازه عتیقه‌فروشی یا (فروشگاه قدیمی شگفت‌انگیز) که توسط چارلز دیکنز نوشته شده ساخته شده‌است
00':56''
272
0
[دمو] کتاب صوتی «زنان گمشدگان»؛ هنر پیشگان: آشا محرابی، امیر جوشقانی، ایوب آقاخانی، پیام حسینیان، رحمان باقریان، سعیده فرضی و...؛ رمان «زنان گمشدگان » كه با نام «ناپدیدشدگان» نیز مشهور است، در سال ۱۹۸۱ به قلم آریل دورفمان نوشته شد. این كتاب، درباره مردم یك روستاست كه روزی كنار رودخانه روستایشان، با جسدی روبه‌رو می شوند كه آب با خود آورده است، اما قابل شناسایی نیست... .
02':38''
2132
0
[کل کتاب] کتاب صوتی «زنان گمشدگان»؛ هنر پیشگان: آشا محرابی، امیر جوشقانی، ایوب آقاخانی، پیام حسینیان، رحمان باقریان، سعیده فرضی و...؛ رمان «زنان گمشدگان » كه با نام «ناپدیدشدگان» نیز مشهور است، در سال ۱۹۸۱ به قلم آریل دورفمان نوشته شد. این كتاب، درباره مردم یك روستاست كه روزی كنار رودخانه روستایشان، با جسدی روبه‌رو می شوند كه آب با خود آورده است، اما قابل شناسایی نیست... .
02:10':30''
2813
0
قسمت اول از قصه تخیلی کودکانه با عنوان «داستان دو برادر» تقدیم به شما بچه های خوب «دو برادر بودند صاحب زن و بچه که یکی صاحب هفت پسر و دیگری صاحب هفت دختر بود. یکی از روز ها پدر هفت دختر در گوشه ی خانه آرام گریه می کرد...» صدا و سیمای آذربایجان شرقی (11:38)
11':38''
11389
8
0
قسمت دوم از قصه تخیلی کودکانه با عنوان «داستان دو برادر» تقدیم به شما بچه های خوب «مادر به پسر گفت که برای روشن شدن حقیقت چند گل سرخ زیر تشک شاگردت می گذارم. صبح از خراب شدن گل ها می توانیم بفهمیم که او دختر بوده یا پسر...» صدا و سیمای آذربایجان شرقی (12:44)
12':44''
5835
5
0
قسمت سوم از قصه تخیلی کودکانه با عنوان «داستان دو برادر» تقدیم به شما بچه های خوب «داستان به اینجا رسید که استاد آهنگر دست از پا درازتر و مایوس به خانه برگشت و مادرش به او گفت که شاگردت دختر نیست و شک تو بی مورد است...» صدا و سیمای آذربایجان شرقی (11:00)
11':00''
5163
3
0
قسمت اول از قصه تخیلی کودکانه با عنوان «اسب سخنگو» تقدیم به شما بچه های خوب «داستان درباره پادشاهی است که خداوند به او پسری می دهد ولی پسرش به بیماری سخت دچار می شود و حکیم به پادشاه می گوید دوای درد بیماری پسرش اسب سخن گو است...» تهیه شده در ایران صدا (12:00)
12':00''
11690
13
0
قسمت دوم از قصه جالب با عنوان «اسب سخنگو» تقدیم به شما بچه های خوب «در قسمت قبل این چنین گفتیم که زن پادشاه که می خواست اسب سخنگو را بکشد را از دستش راحت بشه و بعد از اون نقشه اش را درباره تلیمان عملی کنه و تلیمان سوار بر اسب سخنگویش در حال پرواز روی شهرها بود که به شهر زنجیر شده ها می رسند...» تهیه شده در ایران صدا (13:09)
13':09''
6121
-1
0
داستان قشنگ کودکانه با عنوان «خواب احمد برای شهدا» از سری قصه های خوب ظهر جمعه؛ تقدیم به بچه های نازنین «چهار، پنج شب پیش خواب خیلی قشنگی دیدم، آن قدر قشنگ که نمی خواستم از خواب بیدار بشم. 4، 5 شب پیش پدرم که به خانه آمد من متوجه شدم که خیلی عصبانی است...» تهیه شده در ایران صدا (27:41)
27':41''
10096
6
0
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار «شاعران» بیان کردند: «شعر اگر در جامعه تامین شد زمینه برای هنر های دیگر فراهم میشود...در نمایش نامه و رمان نویسی از اروپایی ها و یونانی ها عقبیم...» 03/شهریور/1389(26:52)
26':52''
423
0
قسمت دوم نمایش رادیویی «شاهزاده و گدا»: رمان شاهزاده و گدا نوشته «مارك تواین» یک رمان تاریخى است كه نابرابرى‌هاى طبقاتی و سیستم قضایی ناعادلانه را در زمان سلسله تئودورهاى انگلیس نشان مى‌دهد. این داستان،‌ در سال ۱۵۴۷ رخ داده است. هم سلسله تئودورها، هم هنرى هشتم و هم شاهزاده ادوارد واقعاً وجود داشته‌اند.(30:39)
30':39''
24791
2
0
قسمت دوم نمایش رادیویی «کمدی انسانی»: اثر ویلیام سارویان، نویسنده ارمنی‌تبار آمریکایی است که در سال ۱۳۳۳ منتشر شده است. قهرمان رمان «کمدی انسانی» پسرکی نامه‌رسان است که تلگراف‌هایی را که حاوی خبر مرگ فرزندان خانواده‌هاست به سراسر شهر می‌رساند. در این رمان ساده و گیرا، انسان‌دوستی و همدردی نویسنده کتاب نسبت به مردم شهر که جنگ از راه دور آن ها را زخمی کرده است موج می‌زند. او از زبان قهرمانش آرزو می‌کند که این دنیا بعد از جنگ دنیای بهتری شود.(29:40)
29':40''
12446
1
0
قسمت دوم نمایش رادیویی «بانوان عمارت میسالونگی»: مک‌کالو این رمان کوتاه را در سال ۱۹۸۷ میلادی و با نام «The Ladies of Missalonghi» نوشته و منتشر کرده است. داستان در شهر کوچکی در استرالیا، درست یک سال قبل از آغاز جنگ جهانی اول اتفاق می‌افتد. نویسنده داستان کار سخت زنانی سخت‌کوش را در خانواده‌ای نقل می‌کند که مردان مال و قدرت را به دست دارند. و با جلب اعتماد زنان خانواده و سلب اعتماد به نفس آنها به راحتی تمامی حقوق مالی شان را تصاحب کرده و خود را قیم بی چون و چرای آنها معرفی کرده اند.(26:36)
26':36''
13180
2
0
رمان «خشم و هیاهو» یکی از شاهکارهای ادبی است که در سال ۱۹۲۹ به رشته تحریر در آمد و پس از انتشار در سال ۱۹۴۳ جایزه نوبل را برای فاکنر به ارمغان آورد. این نمایش رادیویی که از روی همین رمان تولید شده اثر «ویلیام فاکنر» است که بوسیله «محمدرضا قربانی» برای رادیو تنظیم شده است؛ دیگر عوامل این نمایش رادیویی عبارتند از: «سردبیر: نادر برهانی مرند»؛ بازیگران: «احمد ایرانیخواه، مهدی نمینی مقدم، مجید سهرابی، سیما خوش چشم، مهین نثری، شمسی صادقی، احمد گنجی، علی تاجمیر، مهرداد مهماندوست»؛ کارگردان: «علی عمرانی»؛ گوینده: «مریم نشیبا»؛ افکتور: «محمدرضا قبادی فر»؛ صدابردار: «علی حاجی نوروزی»؛ تهیه کننده: «محمود احمدی»(21:19)
21':19''
41762
11
0
بخش دوم نمایش رادیویی «خشم و هیاهو»: بنجامین کامسون، جوان 33 ساله عقب مانده ذهنی است که علاقه شدیدی به خواهرش دارد و هر چیزی که او را به یاد خواهرش می‌اندازد، او را بی قرار می‌کند. لاستر، سیاه پوست 14 ساله که مراقب بنجامین است، در مواقع ناراحتی وی، او را به زمین گلف می‌برد که کانون خاطرات بنجامین است.(22:28)
22':28''
24604
5
0
بخش سوم نمایش رادیویی «خشم و هیاهو»: زمین گلف برای بنجامین کامسون، خاطرات زمان کودکی‌اش را زنده می‌کند. این زمین گلف که پیش‌تر مزرعه بزرگی بوده، محلی است که او شاهد قتل مردی بوده که خواهرش را فریب داده بود.(23:17)
23':17''
22444
1
0
بخش چهارم نمایش رادیویی «خشم و هیاهو»: بنجامین که در مواقع عصبانیت، کاری جز خشم و هیاهو ندارد، در مزرعه به خاطرات گذشته برمی‌گردد. بنجامین شاهد بوده که برادرش از پدرش در فرمان قتل مرد فریبکار، سرپیچی کرده و خواهرش با مرد ثروتمندی ازدواج کرده است.(24:30)
24':30''
23187
-2
0
بخش پنجم نمایش رادیویی «خشم و هیاهو»: دو ماه پس از ازدواج خواهر بنجامین، خبر خودکشی برادر بزرگ تر او به آنها می‌رسد و تأثیر نامطلوبی بر خانواده آنها می‌گذارد. بطوریکه اسم او را که یک اسم مردانه بود بر روی فرزند دختر کدی(خواهر بنجامین) می‌گذارند.(21:15)
21':15''
21963
4
0
بخش ششم نمایش رادیویی «خشم و هیاهو»: کدی به محض متولد کردن فرزندش، از خانه شوهر اخراج می‌شود. دو سال پس از خودکشی پسر بزرگتر، پدر بنجامین هم که مرد دائم الخمری است، می‌میرد.(22:14)
22':14''
21452
2
0
بخش هفتم نمایش رادیویی «خشم و هیاهو»: پس از مرگ پدر، مسوولیت زندگی به دوش پسر دوم خانواده می‌افتد. او کاسب غیردرستکاری است که به هر بهانه از خواهرش اخاذی می‌کند.(24:12)
24':12''
22084
3
0
بخش هشتم نمایش رادیویی «خشم و هیاهو»: پسر دوم، خواهر را از خانه اخراج می‌کند ولی مادرش نوزاد را نگه می‌دارد و کدی را برای همیشه طرد می‌کند.(21:06)
21':06''
20876
1
0
بخش نهم نمایش رادیویی «خشم و هیاهو»: جیسون(پسر دوم)، از کدی اخاذی می‌کند و دخترش را که 17 ساله شده، به بهانه‌های مختلف مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد.(24:13)
24':13''
21825
1
0
بخش دهم نمایش رادیویی «خشم و هیاهو»: جیسون، فرار خواهرزاده‌اش از مدرسه را بهانه اذیت خودش قرار می‌دهد و مخارج 17 ساله او را به او یادآوری کرده بر او منت می‌گذارد در حالیکه کدی، در طول 17 سال گذشته، ماهانه مبلغ هنگفتی را برای مخارج دخترش به حساب جیسون واریز می‌کرده است.(17:50)
17':50''
35683
2
0
بخش یازدهم نمایش رادیویی «خشم و هیاهو»: کوونتین وقتی راز هزینه مادرش را می‌فهمد به فکر انتقام از جیسون می‌افتد و با یک نقشه حساب شده جیسون را به یک بیشه زار پرت و دور افتاده کشانده و باد لاستیک‌های ماشین او را خالی کرده و فرار می‌کند.(24:29)
24':29''
21219
3
0
بخش دوازدهم نمایش رادیویی «خشم و هیاهو»: دختر پس از فرار از بیشه زار، به سراغ محل کار جیسون رفته و دفتر حساب و کتاب جیسون را از کشوی میز او برداشته و به درآمد و مخارج جیسون دست پیدا می‌کند.(22:30)
22':30''
20137
5
0
بخش سیزدهم نمایش رادیویی «خشم و هیاهو»: جیسون پس از این اتفاق، کوونتین(خواهرزاده‌اش) را حبس می‌کند و او در فرصت مناسب وارد اتاق جیسون شده و پول‌های او را برداشته و فرار می‌کند.(20:17)
20':17''
35208
1
0
بخش چهاردهم و پایانی نمایش رادیویی «خشم و هیاهو»: جیسون پس از مأیوس شدن از جستجوی پلیس، خود دست به کار می‌شود و به جستجوی کوونتین می‌پردازد. او پس از جستجوی فراوان و درگیری‌، دست خالی به خانه برمی‌گردد.(24:45)
24':45''
19856
5
0
بخش چهاردهم از کتاب صوتی «افسون زدگی جدید»؛ نویسنده: «داریوش شایگان»؛ مترجم: «فاطمه ولیانی»؛ گوینده: «خدیجه بابایی»؛ پیرامون، «پیامدهای جهانی شدن، بحران انحطاط رمان فرانسوی و عوامل به وجود آورنده این بحران و...» (29:44)
29':44''
864
0
بخش نخست نمایش رادیویی «هملت» کاری از شاعر و نمایشنامه نویس مشهور جهان «ویلیام شکسپیر»؛ کارگردان: «مجید حمزه»، سردبیر: «نادر برهانی مرند»، تنظیم برای رادیو: «ایوب آقاخانی»، تهیه کننده: «شهریار کرمی»، افکتور: «محمد رضا قبادی فر»، صدابردار: «علی حاجی نوروزی» و با هنرمندی بازیگران مرکز هنرهای نمایشی رادیو؛ «این نمایش رادیویی، سرگذشت غم انگیز "هملت" شاهزاده جوان دانمارک است. پدرش، پادشاه دانمارک، توسط برادر خود "کلادیوس" در نهان کشته میشود و به این ترتیب تاج و تخت برادر را غصب میکند ولی "هملت" از این راز آگاه میشود...»(27:54)
27':54''
24648
7
0
بخش دوم نمایش رادیویی «هملت»؛«هملت جوان بر این باور است که دوستانش گرفتار وهمند و خیال، اما شبانه در پی روح توصیف شده می رود و با کمال تعجب، به شباهت وهم و خیال به پدرش پی می برد، او این بار مشتاقانه پی روح می رود و به ندای هشدار دوستانش گوش نمی دهد و با روح پدرش مواجه می شود»(28:42)
28':42''
16747
0
0
بخش سوم نمایش رادیویی «هملت»؛ «"هملت" جوان، توسط روح [پدرخود] از حقیقت مرگ پدر خود آگاه می شود، او که خیال کرده بود پدرش توسط نیش مار کشته شده، با شنیدن این حقیقت آشفته میشود، بنابراین تصمیم میگیرد نمایشی را توسط بازیگران حرفه ای به اجرا درآورد و صحنه قتل پدر خود را بازسازی کند تا واکنش "کلادیوس" و "گرترود" ببیند...»(26:11)
26':11''
7984
1
0
بخش چهارم نمایش رادیویی «هملت»؛ «"هملت" که برای روش شدن قاتل پدر خود ترتیب برگزاری نمایشی را در قصر میدهد، لذا منتظر دریافت حقیقت و واکنش عمو و مادرش نسبت به این نمایش است؛ نمایش که اجرا میشود، عموی "هملت" با خشم نمایش را ترک میکند و مادرش نگران از این اوضاع؛ اما "هملت" تصمیم میگیرد...»(20:23)
20':23''
22956
0
بخش پنجم نمایش رادیویی «هملت»؛«بعد از اجرای نمایش و بازسازی صحنه قتل پدر "هملت"، "کلادیوس" و "گرترود" آشفته میشوند؛ "هملت" با مادر آشفته خود دیدار می کند اما متوجه جاسوسی "پلونیوس" میشود و او را میکشد، "کلادیوس" هملت را انگلستان میفرستد و طی حکمی فرمان قتل او را صادر میکند و از مسئولان انگلستان توقع دارد آنان حکم را اجرا کنند...»(21:31)
21':31''
6864
1
0
بخش ششم نمایش رادیویی «هملت»؛ «"افیلیا" معشوقه "هملت"، از مرگ پدرش "پلونیوس"، مجنون شده و خودکشی می کند و این در زمانی رخ می دهد که "هملت" به دستور "کلادیوس" به انگلستان فرستاده شده؛ "لایرتیس"، برادر "افیلیا" از فرانسه بازمی گردد تا به مساله مرگ پدر رسیدگی کند، بعد از اینکه "لایرتیس" می فهمد خواهر عزیزتر از جانش خودکشی کرده ، آرامشش بهم میریزد و نفرتی عجیب از "هملت" به دل میگیرد و در پی مرگ اوست...»(20:12)
20':12''
7405
1
0
بخش پایانی نمایش رادیویی «هملت»؛ «"هملت" بازی جنون آمیزی را آغاز میکند تا در مورد گفته های پدرش به یقین برسد، چرا که معشوقه، پدر و دو دوستش در این بازی کشته میشود؛ بعد از بازگشتن "هملت" از انگلستان و رهایی از فتنه "کلادیوس"، به دعوت "لارتیس" به مسابقه شمشیرزنی می رود اما غافل از اینکه...»(16:02)
16':02''
16055
0
قسمت نخست روایت صوتی «کتاب دا» برگرفته از خاطرات «سیده زهرا حسینی» به روایت پریوش نظریه؛ «چند ماه بود که از بابا خبری نداشتیم، او بخاطر فعالیت های سیاسی اش به ندرت خانه می آمد، طوری که ما به نیامدنش عادت کرده بودیم، اما این بار غیبتش طولانی شده بود...»(12:35)
12':35''
12325
22
0
قسمت دوم روایت صوتی «کتاب دا» برگرفته از خاطرات «سیده زهرا حسینی» به روایت «شقایق فراهانی»؛ «پیگیری های «دا» و دعاهایش به درگاه خدا بالاخره جواب داد، یکی از روزهای بهاری سال 1347 بود که «دا»، من و علی را برای دیدن بابا با خودش برد به ...»(12:54)
12':54''
9000
-1
0
قسمت سوم روایت صوتی «کتاب دا» برگرفته از خاطرات «سیده زهرا حسینی» به روایت بهناز جعفری؛ «یک بار با علی از گونی های آرد بالا و پایین می رفتیم، پایم سر خورد و از بالای گونی ها توی کپه آرد ها پرت شدم...»(12:47)
12':47''
6872
0
قسمت چهارم روایت صوتی «کتاب دا» برگرفته از خاطرات «سیده زهرا حسینی» به روایت روناک یونسی؛ «بالاخره بعد از سه چهار ماه، بابا و بچه ها از زندان آمدند، اما محیط کثیف زندان باعث شده بود که...»(12:46)
12':46''
6948
1
0
قسمت پنجم روایت صوتی «کتاب دا» برگرفته از خاطرات «سیده زهرا حسینی» به روایت بهنوش بختیاری؛ «بابا، همچنان توی بازار باربری می کرد تا بالاخره توی شهرداری به عنوان رفتگر استخدام شد»(12:20)
12':20''
6774
-2
0
قسمت ششم روایت صوتی «کتاب دا» برگرفته از خاطرات «سیده زهرا حسینی» به روایت لادن طباطبایی؛ «علی کار کردن هایش را از سر گرفت و با این تصمیمش خیلی از چیزها را ظاهرا از دست داد؛ یک بار که کفشم بدجور پاره شده بود، علی تصمیم گرفت که...»(13:05)
13':05''
6300
1
0
قسمت هفتم روایت صوتی «کتاب دا» برگرفته از خاطرات «سیده زهرا حسینی» به روایت لیلا بلوکات؛ «لحظه تاریخی ورود امام به ایران، بابا تلویزیون را وسط پذیرای گذاشت، همه دور تا دور نشسته بودیم و ورود امام را می دیدیم؛ دوران بدبختی و دربه دری مان به پایان رسید...»(12:34)
12':34''
5884
2
0
قسمت هشتم روایت صوتی «کتاب دا» برگرفته از خاطرات «سیده زهرا حسینی» به روایت فریبا کوثری«روز سی و یکم شهریور بود که همه منتظر بودند فردا بشود به مدرسه بروند، اما فردا که با سعید به طرف مدرسه می رفتیم، دیدم خیابان ها خلوت است و متوجه شدیم که....»(12:59)
12':59''
6239
-1
0
قسمت نهم روایت صوتی «کتاب دا» برگرفته از خاطرات «سیده زهرا حسینی» به روایت مریم سعادت؛ «وقتی به خیابان جنت آباد رسیدم دیدم محشری به پا شده، خونابه از زیر جنازه ها روان بود، بالای سر هر شهید عده ای مشغول شیون و گریه بودند و من ...»(12:51)
12':51''
5810
0
قسمت دهم روایت صوتی «کتاب دا» برگرفته از خاطرات «سیده زهرا حسینی» به روایت زنده یاد عسل بدیعی؛ «بعد از اون همه ماجرا وقتی رسیدم خونه، از ترس بابام گلویم خشک شده بود، آب رو در دهانم قورت دادم و گفتم...»(12:54)
12':54''
5433
0
قسمت یازدهم روایت صوتی «کتاب دا» برگرفته از خاطرات «سیده زهرا حسینی» به روایت نیوشا ضیغمی؛ «کارمان که توی جنت آباد تمام شد، خیلی خسته بودم و دلم می خواست بخوابم اما زینب پرسید...»(12:52)
12':52''
4636
0
قسمت پانزدهم روایت صوتی «کتاب دا» برگرفته از خاطرات «سیده زهرا حسینی» به روایت ستاره اسکندری؛ «از در جنت آباد که آمدم بیرون چند تا سرباز را دیدم که کنار دیوار بیمارستان بی عار و بیکار دراز کشیده اند و سیگار می کشند، با عصبانیت گفتم: ...»(12:52)
12':52''
4581
1
0
قسمت شانزدهم روایت صوتی «کتاب دا» برگرفته از خاطرات «سیده زهرا حسینی» به روایت سارا خوئینی ها؛ «برای خودم عجیب بود، ما چطور توانستیم با این همه زخمی و مرده و جنازه روبرو شویم، من و لیلا که از دیدن زخم و خون دلمان ریش می شد چه شده بود که اینطور...»(13:04)
13':04''
5095
0
قسمت هفدهم روایت صوتی «کتاب دا» برگرفته از خاطرات «سیده زهرا حسینی» به روایت مینا ساداتی؛ «همان طور که داشتم بین شهدا قدم می زدم یک دفعه احساس کردم پایم در چیزی فرو رفته، موهای تنم سیخ شد، وقتی فهمیدم چه اتفاقی افتاده است تیره پشتم تا سرم تیر کشید ...»(13:02)
13':02''
3787
0
قسمت هجدهم روایت صوتی «کتاب دا» برگرفته از خاطرات «سیده زهرا حسینی» به روایت ژاله صامتی؛ «دیگر عصر شده بود ، عصر روز چهارم مهر، با دخترها ایستاده بودیم بیرون غسالخانه؛ صدای پدرم را شنیدیم که گفت: بی مقدمه می خواهم مطلبی را بگویم...»(12:35)
12':35''
5575
1
0