گنجینه صوتی تبیان

لطفا منتظر باشید ...
پنهان کردن پلیر
صوت تبیان بارگذاری صوت

جستجو

به ترتیب

عنوان جدیدترین امتیاز بیشترین نظر پربازدید

مدت فایل

کمتر از 5 دقیقه بین 5 تا 15 دقیقه بین 15 تا 30 دقیقه بیشتر از 30 دقیقه همه موارد
بخش «حضرت موسی (ع) در کاخ فرعون» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «دست فرعون در نافرمانی بازتر و به خودسری او افزوده شد و طایفه بنی اسرائیل را که ملت او شمرده می شدند زیر شکنجه و ذلت کشید...»
22':26''
22799
29
0
بخش «آغاز نبوت حضرت موسی (ع) » از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «پیغمبری موسی (ع) حتمی و چشمان او با نور الهی روشن گردید. خدای موسی معجزه دیگری به وی داد و به موسی (ع) دستور داد تا دست خود را در داخل جلب خود ببرد و ناگهان موسی مشاهده نمود که دستش نورانی گردیده است...»
34':09''
7660
5
0
بخش «خروج بنی اسرائیل از مصر» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «برای حق بینان پرده برداشته شد و بنی اسرائیل حق را از باطل شناختند و متوجه رسول خدای کریم گردیدند و در پیش وی رحمت و هدایت را جستجو می کردند زیرا بنی اسرائیل بودند که با ذلت و فقر به وجود آمده بودند...»
15':22''
5949
3
0
بخش «گوساله سامری» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «بنی اسرائیل منتظر بودند که موسی پس از سی روز از ابتدای غیبت خود برگردد، ولی موسی بدون اینکه پیش بینی کرده باشد غیبتش طول کشید. بنی اسرائیل به فکر موسی افتادند و گفتند...»
18':48''
13095
7
0
بخش «موسی و خضر (علیهما السلام)» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «موسی (ع) در میان قوم بنی اسرائیل به پا خواست و با بیاناتی آنان را مورد ارشاد قرار داد. بیانات موسی (ع) مردم را تحت تاثیر قرار داد و ناراحتی هایشان را به خاطرشان آورد و قلبهایشان را شکست...»
14':35''
32466
6
0
بخش «موسی (ع) و قارون» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «قارون از خاندان موسی و از افرادی بود که با یکدیگر خویشاوندی نزدیکی داشتند. خدا به قارون زندگی سعادتمندی داده بود و رزق فراوان و اموال زیادی در اختیار داشت..»
13':36''
6046
2
0
بخش «طالوت و حضرت داوود (ع)» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «تابوت نمتی از نعمتهای خدا بود در میان بنی اسرائیل، این نعمت پی آپی در میانشان جاری بود و منافع آن همیشگی بود. تابوت بنی اسرائیل آثار عجیبی داشت...»
38':22''
14529
4
0
بخش «آزمایش حضرت داوود (ع)» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «روح اوریا مشتاق همسری بود که شریک زندگی وی گردد و به وسیله او اضطراب خود را برطرف سازد و وضع زندگی خود را تقویت نماید. اوریا مجسمه زیبایی را که قلب را اسیر می ساخت که عقل را حیران می نمود برای خود مجسم ساخته بود...»
11':42''
7373
5
0
بخش «داستان لقمان حکیم» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «لقمان حکیم غلامی بود سیاه که در سرزمین سودان به دنیا آمده بود. گرچه او سیاه بود اما دلی روشن و پر امید و ایمانی استوار داشت. لقمان مردی امین بود و چشم از حرام فرو می بست...»
06':38''
12025
11
0
بخش «اصحاب سبت» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «یکی از تعلیمات موسی کلیم ایم بود که قومش در یک روز دست از کار شکار بردارند و به کاری که آنان را به امور دنیا وادار سازد، دست نزنند بلکه در این روز به کار عبادت پروردگار خویش گردند و سفارش الهی را انجام دهند...»
08':18''
4035
6
0
بخش «حضرت سلیمان نبی (ع)» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «سلیمان نبی (ع) فکر خود را برای ساخت ساختمان بیت المقدس در شامات به کار انداخت تا اسباب عبادت را به کار اندازد و به خدا نزدیک گردد. سلیمان کار ساخت این بنا را به پایان رساند و آنگاه که از این ساختمان رفیع و با شکوه فارغ شد قلبش مطمئن و فکر راحت گردید...»
23':56''
37486
5
0
بخش «» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «بنی اسرائیل در لجنزار نافرمانی خدا سرنگون شدند. نافرمانی آنان علنی شد و امنیتشان به اضطراب بدل گردید. دیگر از رحم در دل آنان خبری نبود. هیبت پیغمبران در دلهایشان نقشی نداشت...»
13':41''
5649
3
0
بخش «عزیر نبی (ع)» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «عزیر(ع) وارد باغ خود شد. دید درختان سبز گردیده و میوه های فراوان دارد. وقت چیدن میوه ها نزدیک گردیده است. نغمه بلبلها به گوش می رسد و پرندگان به طرب آمده اند. عزیر(ع) مقداری میوه برداشت و به همراه مقدار نانی که داشت در سبد خود گذاشت و سوار بر الاغ خود شد...»
08':05''
12158
3
0
بخش «نبرد حق و باطل» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «در میان بنی اسرائیل دو برادر بودند که از یک مادر و دو پدر بودند ولی همان گونه که دو درخت با هم متفاوت هستند، این دو برادر نیز با هم تفاوت داشتند. یهودا به خدای خود ایمان آورده و به روح خود ارزش قائل بود...»
10':45''
3026
4
0
بخش «باغداران» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «خورشید طلوع کرد و نسیم جان فضا وزیدن گرفت. مرد باغبان با کمری خمیده و قدمهای شمرده در باغ حرکت می کرد. پیرمرد باغ خود را در سرزمین یمن کوبید. میوه های باغ پیرمرد رسیده بود و عمر او کفاف نکرد و باغ به فرزندانش ارث رسید»
11':24''
2439
4
0
بخش «صبر ایوب (ع)» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «در میان فرشتگان بحث بندگان خدا و عبادت و نافرمانی آنان به میان آمد. یکی از فرشتگان گفت که الان بهتر از ایوب در میان زمین پیدا نمی شود. او بنده شب زنده داریست. خدا را می پرستد...»
19':40''
25177
3
0
بخش «تبلیغ حضرت یونس (ع)» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «در نینوا، در کشور عراق و نزدیکی موصل پایه های بت و در میان شرک و کفر، یونس نور ایمان را شعله‌ور ساخت و پرچم توحید را بر کف گرفت و به قوم نادان خود گفت:‌ عقل شما شایسته تر از آن است که بت را عبادت کند...»
12':28''
7141
1
0
بخش «زکریا و یحیی (علیهم السلام)» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «سالهای عمر زکریا بالا رفته و اکنون موهای بالای سرش بر سیاهی آن غلبه کرده. استخوانهایش سست گردیده و کمرش خمیده گردیده است. زکریا تنها کاری که می تواند انجام بدهد این است که روزی یک ساعت به مغازه خود برود تا اگر مالی به دست آورد،‌ گریه درماندگان را برطرف سازد»
12':13''
9949
0
بخش «حضرت مریم (س)» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «نظر به اینکه مادر مریم نازا بوده است، فرزند نیاورده و مدتها در آرزوی فرزند بوده است تا از جمال او بهره مند شود و چشمش از دیدن وی روشن گردد. هر موقعی که مادر مریم می بیند که پرنده ای به جوجه اش غذا می دهد یا مادری طفلش را در بغل گرفته است، میلش به فرزند بیشتر می گردد...»
17':00''
12142
4
0
بخش «ولادت عیسی نبی (ع)» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «طبق عادت همیشگی، مریم به نماز و عبادت خدا پرداخت که ناگهان روحش منقلب گردید و آنچنان وحشتی به او حمله کرد که سابقه نداشت. فرشتی از جانب خدا مامور شد تا او مضطرب نشود...»
21':53''
2428
0
بخش «رسالت حضرت عیسی (ع)» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «موقعی که عیسی (ع) به 30 سالگی رسید، جبرئیل بر او نازل شد و پیغمبری او شروع گردید و به تبلیغات رسالت خویش شروع کرد. کوشش عیسی بر این بود که پیروان دین یهود را به راه راست هدایت کند چونکه از راه راست منحرف شده بودند و دین راستین حضرت موسی (ع) را تحریف کرده بودند...»
28':25''
5171
1
0
بخش «ذوالقرنین» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «ذوالقرنین به سوی مغرب لشگر کشید و با جنگ و جهاد به کشور گشایی پرداخت. کوه و دشت را به دست آورد. سلاح های دشمن را هر چه به دست آورد شکست و لشگر را متفرق ساخت...»
06':02''
12643
5
0
بخش «اصحاب کهف» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «مردم افسوس در کشور یونان فعلی در روز عید خود در گرد خدایان خود جشنگرفتند و به خدایان خود تقرب جستند. ولی یکی از جوانان بزرگ که از خاندان کریم شهر بود به آنچه از عبادت مردم دید اطمینان نکرد و او به خدایانی که پرستش می کردند توجه نداشت...»
15':37''
23992
4
0
بخش «سیل عرم» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «دولت سبا در ویرانه های دولت یمینیه تاسیس گردید و در آداب و رسوم جانشین آن گردید دولت سبا کاخهایی را تاسیس کردند»
07':12''
2250
2
0
بخش «پیامبر (ص) در مکه» از كتاب گویای «قصه های قرآنی»؛ نویسندگان: محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته، محمد احمد جادالمولی، علی محمد بحاوی؛ مترجم: استاد مصطفی زمانی «سرزمین یمن دارای نعمت فراوان بود و سرتاسر سرزمین فیلهای فراوانی وجود داشت یک روز ینواس از مدینه عبور کرد و مردم آن که یهودی بودند و در یهودی بودن خود پابرجا بودند»
16':58''
2815
2
0
قصه پندآموز کودکانه با عنوان «خرگوش خونه نداره» تهیه شده در صدا و سیمای خراسان شمالی «تووی یه جنگل قشنگ و زیبا که حیوونای زیادی هم در اون زندگی می کردند یک روز بارون شدیدی گرفت و خونه آقا خرگوشه خراب شد. خرگوش خیلی ناراحت شد و شروع کرد به گریه کردن. همین موقع حیوونای دیگه هم دور اون جمع شدند و همه اونو دلداری می دادند و می گفتند آقا خرگوشه ناراحت نباش امشب بیا خونه ما و خرگوش هم می گفت نه من می خوام توو خونه خودم باشم من خونه خودم رو دوست دارم تا اینکه همه حیوونای جنگل به این فکر افتدند که ...» (4:44)
04':44''
3836
8
0
داستان کودکانه با عنوان «کمی فکر کن» تهیه شده در صدا و سیمای چهارمحال و بختیاری «در دهکده ای دور، آهنگر خسیسی بود که از صبح زود که خورشید سر می زد تا ساعت ها بعد از غروب در مغازه اش کار می کرد و برای مردم دهکده های اطراف، شمشیر و چاقو و ظروف فلزی درست می کرد. این آهنگر با وجودی که وضع مالی خوبی داشت و صاحب زن و چندین فرزند قد و نیم قد بود اما همیشه وقت خود را در مغازه می گذراند و حتی روزهای تعطیل هم دست از کارکردن برنمی داشت. یک شب دانای ده مرد فقیری را دید که بیرون مغازه آهنگر روی پله نشسته و منتظر است تا او از مغازه اش بیرون بیاید و ...» (1:35)
01':35''
1344
0
0
داستان کودکانه با عنوان «دوستی شیر و شغال» تهیه شده در صدا و سیمای ایلام «در یک جنگل بزرگ شیر و شغالی زندگی می کردند که با هم دوستان صمیمی بودند. شیر پادشاه جنگل بود و شغال وزیرش. همه ی حیوونای جنگل شیر را دوست داشتند و از وجودش راضی بودند اما شغال همیشه به فکر کشتن شیر بود تا خودش پادشاه جنگل بشه. یک روز شغال نقشه ای کشید...» (2:51)
02':51''
4672
2
0
قصه کودکانه با عنوان «آرزوی زرافه کوچولو» تهیه شده در صدا و سیمای استان ایلام «زرافه کوچولو آرزوهای عجیب و غریبی داشت. یک شب آرزو کرد که گردنش خیلی خیلی دراز باشد. همان موقع، فرشته ی آرزو از آن جا گذشت. صدایش را شنید. به او لبخند زد. آن وقت گردن زرافه کوچولو دراز شد. دراز و درازتر. رفت و رفت تا به آسمان رسید. حالا سرش در آسمان بود و تنه اش روی زمین. زرافه کوچولو به این طرف و آن طرف نگاه کرد. همه جا پر از ستاره بود...» (1:34)
01':34''
24957
0
0
قصه کودکانه با عنوان «فرود از آسمان خیال» تهیه شده در صدا و سیمای چهارمحال و بختیاری «مرد دانایی در دهکده ای زندگی می کرد و تعدادی از دانش آموزان را در مدرسه ای گرد خود جمع کرده بود. برای مسابقات رزمی دو تیم از مدرسه مشخص شدند. فرد دانا دو نفر از بهترین شاگردانش را به مدیریت هر کدام از تیم ها انتخاب کرد. شاگرد اول افراد تیمش را گرد هم جمع کرد و به آنها گفت...» (3:07)
03':07''
1512
0
داستان کودکانه با عنوان «قصه های ناقص» تهیه شده در صدا و سیمای چهارمحال و بختیاری «روزی مرد حکیمی از مقابل مدرسه ای می گذشت. مدیر مدرسه را دید که کتاب های قصه را مقابل خود گذاشته و بعضی از صفحات آن را با قیچی می برد. حکیم با تعجب از مدیر مدرسه دلیل اینکار را پرسید. مدیر گفت: این کتاب قصه ها را از سرزمین دوری آورده اند که فرهنگ و عقاید آنها با ما متفاوت است. آن بخش هایی که با فرهنگ بچه های این دیار همخوانی ندارد را پاره می کنم و از بین می برم تا بچه ها آنها را نبینند...» (1:35)
01':35''
2684
1
0
داستان کودکانه با عنوان «گرگ و میش» تهیه شده در صدا و سیمای کرمانشاه «آورده اند كه در ایام صدارت میرزا تقی خان امیر كبیر، روزی خانلر میرزا، عموی ناصرالدین شاه، ملقب به احتشام الدوله كه والی بروجرد بوده به تهران آمد و به حضور میرزا تقی خان امیر كبیر رسید. امیر كبیر از احتشام الدوله پرسید: وضع بروجرد چگونه است؟ احتشام الدوله جواب داد: قربان اوضاع به قدری امن و امان است كه گرگ و میش از یك جوی آب می خورند. امیر كبیر بر آشفت و گفت: من می خواهم مملكتی كه صدر اعظمش هستم آن قدر امن و امان باشد كه گرگی نباشد تا در كنار میش آب بخورد» (1:16)
01':16''
1120
-1
0