رسید مقابل ضریح. پسر جوانی را که روی دوش گرفته بود، مثل یک گونی برنج زمین انداخت!
مرد درشت هیکل ایستاده بود جلوی ضریح و نعره می‌کشید. از وضع و اوضاعش به بدترین شکل ممکن شکایت می‌کرد و حرمت سرش نمی‌شد.
نویسنده: نیما اکبرخانی
گوینده: داود حیدری
پادکست از «۵۷ هرتز»
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند، بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند، همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست، طاقتم اظهار عجزو نا توانی می کند، بلبلی در سینه می نالد هنوزم کاین چمن، با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند ... شعرخوانی استاد مرحوم شهریار حافظ ثانی
چه بی رحمانه جانم را گرفتند، همه تاب و توانم را گرفتند، جوانی داشت و خوش قد و بالا ، فلک دیدی جوانم را گرفتند...روضه ی شب هشتم محرم هیئت فاطمیون قم با نوای حاج مهدی سلحشور در مسجد مقدس جمکران
زن دهقان با همسرش در کنار پسر کوچک شان زندگی می کردند.
در یک مزرعه کوچکی دهقان جوانی با زن و پسرش زندگی می کردند. آنها از زندگی شان راضی بودند تا اینکه یک روز که دهقان به خانه اش بر می گشت زن و شوهری را دید که خیلی پیر بودند و با آنها تا نزدیکی ده رفت. دهقان وقتی از آنها جدا شد خیلی ناراحت بود. دهقان به پیری خود و همسرش فکر می کرد ...
[دمو] کتاب صوتی «مرد ناممکن»؛ با روایت: بهروز رضوی؛ برای پسر جوانی به نام كنراد تصادفی اتفاق می افتد كه زندگی او را زیر و رو می كند. در این تصادف كنراد یك پایش را از دست می دهد و مجبور می شود با پای مصنوعی به زندگی ادامه دهد، اما پای مصنوعی برای او دردسرهایی دارد و در نتیجه مجبور می شود ... .
[کل کتاب] کتاب صوتی «مرد ناممکن»؛ با روایت: بهروز رضوی؛ برای پسر جوانی به نام كنراد تصادفی اتفاق می افتد كه زندگی او را زیر و رو می كند. در این تصادف كنراد یك پایش را از دست می دهد و مجبور می شود با پای مصنوعی به زندگی ادامه دهد، اما پای مصنوعی برای او دردسرهایی دارد و در نتیجه مجبور می شود ... .
[دمو] کتاب صوتی «قلدرانه»؛ هنرپیشگان: احمد آقالو، احمد شمس آصف، احمد گنجی، اسماعیل بختیاری، امیر بختیاری، امیر زنده دلان، پیام حسینیان و ...؛ خانواده كربلایی صادق توسط سه حرامی كشته می شوند، اما «نزهت»، دختر آنها، زنده مانده و كسی جز «غیور» از او خبری ندارد. نزهت گه‌گاهی به هوش می آید و دوباره از هوش می رود. جوانی به نام «مسیّب» كه نامزد نزهت است، به آبادی آمده... .
[کل کتاب] کتاب صوتی «قلدرانه»؛ هنرپیشگان: احمد آقالو، احمد شمس آصف، احمد گنجی، اسماعیل بختیاری، امیر بختیاری، امیر زنده دلان، پیام حسینیان و ...؛ خانواده كربلایی صادق توسط سه حرامی كشته می شوند، اما «نزهت»، دختر آنها، زنده مانده و كسی جز «غیور» از او خبری ندارد. نزهت گه‌گاهی به هوش می آید و دوباره از هوش می رود. جوانی به نام «مسیّب» كه نامزد نزهت است، به آبادی آمده... .
[دمو] کتاب صوتی «خانه زاد»؛ هنرپیشگان: احمد گنجی، اسماعیل بختیاری، امیر فرحان نیا، امیرعباس توفیقی، بیتا خارستانی، بیوك میرزایی و ...؛ جوانی سیاهپوست به عنوان راننده یك میلیونر سفیدپوست مشغول یه كار می‌شود. دختر خانواده كه عضو حزب انقلابی مبارزه با تبعیض نژادی است، جوان را با آن حزب آشنا می‌كند. اما در یك نیمه شب، جوان سیاهپوست، ناخواسته، دختر سفیدپوست را خفه می‌كند.... .
[کل کتاب] کتاب صوتی «خانه زاد»؛ هنرپیشگان: احمد گنجی، اسماعیل بختیاری، امیر فرحان نیا، امیرعباس توفیقی، بیتا خارستانی، بیوك میرزایی و ...؛ جوانی سیاهپوست به عنوان راننده یك میلیونر سفیدپوست مشغول یه كار می‌شود. دختر خانواده كه عضو حزب انقلابی مبارزه با تبعیض نژادی است، جوان را با آن حزب آشنا می‌كند. اما در یك نیمه شب، جوان سیاهپوست، ناخواسته، دختر سفیدپوست را خفه می‌كند.... .
[دمو] کتاب صوتی «بانوی پست چی»؛ با روایت: نازنین مهیمنی؛ دوشیزه‌ای چهل ساله كه متصدی پست‌خانه است، زن جوانی كه به تازگی ازدواج كرده و گزارشگر رادیو به نام فرانكی بارد، سه زن روایتگر این كتاب هستند؛ روایتی از جنگ جهانی دوم، از منظری زنانه ... !
[فصل یکم] کتاب صوتی «بانوی پست چی»؛ با روایت: نازنین مهیمنی؛ دوشیزه‌ای چهل ساله كه متصدی پست‌خانه است، زن جوانی كه به تازگی ازدواج كرده و گزارشگر رادیو به نام فرانكی بارد، سه زن روایتگر این كتاب هستند؛ روایتی از جنگ جهانی دوم، از منظری زنانه ... !
[فصل دوم] کتاب صوتی «بانوی پست چی»؛ با روایت: نازنین مهیمنی؛ دوشیزه‌ای چهل ساله كه متصدی پست‌خانه است، زن جوانی كه به تازگی ازدواج كرده و گزارشگر رادیو به نام فرانكی بارد، سه زن روایتگر این كتاب هستند؛ روایتی از جنگ جهانی دوم، از منظری زنانه ... !
[فصل سوم] کتاب صوتی «بانوی پست چی»؛ با روایت: نازنین مهیمنی؛ دوشیزه‌ای چهل ساله كه متصدی پست‌خانه است، زن جوانی كه به تازگی ازدواج كرده و گزارشگر رادیو به نام فرانكی بارد، سه زن روایتگر این كتاب هستند؛ روایتی از جنگ جهانی دوم، از منظری زنانه ... !
[فصل چهارم] کتاب صوتی «بانوی پست چی»؛ با روایت: نازنین مهیمنی؛ دوشیزه‌ای چهل ساله كه متصدی پست‌خانه است، زن جوانی كه به تازگی ازدواج كرده و گزارشگر رادیو به نام فرانكی بارد، سه زن روایتگر این كتاب هستند؛ روایتی از جنگ جهانی دوم، از منظری زنانه ... !
[فصل پنجم] کتاب صوتی «بانوی پست چی»؛ با روایت: نازنین مهیمنی؛ دوشیزه‌ای چهل ساله كه متصدی پست‌خانه است، زن جوانی كه به تازگی ازدواج كرده و گزارشگر رادیو به نام فرانكی بارد، سه زن روایتگر این كتاب هستند؛ روایتی از جنگ جهانی دوم، از منظری زنانه ... !
[فصل ششم] کتاب صوتی «بانوی پست چی»؛ با روایت: نازنین مهیمنی؛ دوشیزه‌ای چهل ساله كه متصدی پست‌خانه است، زن جوانی كه به تازگی ازدواج كرده و گزارشگر رادیو به نام فرانكی بارد، سه زن روایتگر این كتاب هستند؛ روایتی از جنگ جهانی دوم، از منظری زنانه ... !
[کل کتاب] کتاب صوتی «بانوی پست چی»؛ با روایت: نازنین مهیمنی؛ دوشیزه‌ای چهل ساله كه متصدی پست‌خانه است، زن جوانی كه به تازگی ازدواج كرده و گزارشگر رادیو به نام فرانكی بارد، سه زن روایتگر این كتاب هستند؛ روایتی از جنگ جهانی دوم، از منظری زنانه ... !
[دمو] کتاب صوتی «دایره بسته»؛ با بازیگری:احمد لشینی، امیر ایرانی خواه، امیر جوشقانی، امیر زنده دلان، امیر فرحان نیا، حوا الهویی، رامین پورایمان، شمسی صادقی، علی زرینی، ماندانا اصلانی، مجید سهرابی، مجید همزه، محمد پورحسن، محمد یگانه، مهدی طهماسبی و هنگامه محمودی؛ عظیم جوانی است متأهل كه به كلیدسازی مشغول بوده؛ اما به‌سبب اشتباهی، موجب بی‌اعتمادی كارفرمای خود و از كار اخراج شده است. او پسری به نام امیر دارد و به سبب دغدغه‌های مالی، به‌دنبال كار پردرآمد می‌گردد. برادرش سعید بنّاست و اصرار دارد... .
[کل کتاب] کتاب صوتی «دایره بسته»؛ با بازیگری:احمد لشینی، امیر ایرانی خواه، امیر جوشقانی، امیر زنده دلان، امیر فرحان نیا، حوا الهویی، رامین پورایمان، شمسی صادقی، علی زرینی، ماندانا اصلانی، مجید سهرابی، مجید همزه، محمد پورحسن، محمد یگانه، مهدی طهماسبی و هنگامه محمودی؛ عظیم جوانی است متأهل كه به كلیدسازی مشغول بوده؛ اما به‌سبب اشتباهی، موجب بی‌اعتمادی كارفرمای خود و از كار اخراج شده است. او پسری به نام امیر دارد و به سبب دغدغه‌های مالی، به‌دنبال كار پردرآمد می‌گردد. برادرش سعید بنّاست و اصرار دارد... .
[دمو]کتاب صوتی «وداع با اسلحه»؛ با روایت: محمد امرایی؛داستان مربوط می شود به جنگ جهانی اول و جوانی كه در میدان جنگ عاشق پرستاری می شود و پس آن جدال آنها با مرگ و زندگی
[کل کتاب]کتاب صوتی «وداع با اسلحه»؛ با روایت: محمد امرایی؛داستان مربوط می شود به جنگ جهانی اول و جوانی كه در میدان جنگ عاشق پرستاری می شود و پس آن جدال آنها با مرگ و زندگی
[فصل سوم] کتاب گویا مجموعه داستان هایی درباره ی زندگی فوتبالیست ها و فوتبال دوستان آمریکای جنوبی ...؛ رافائل سانچز در دوران جوانی اش فوتبالیست مطرحی بود. او در دنیای فوتبال غرق شده بود و چندان توجهی به همسر بیست ساله اش نداشت.
همسرش خانه را ترک می کند در حالی که جرات ندارد موضوع بارداری اش را با رافائل در میان بگذارد.
رافائل که در اثر حادثه ای از فوتبال خداحافظی کرده، حالا پسری دارد که در بازار سیاه فروش بلیط مسابقات فعالیت می کند و دختری که عاشق شکست خورده ی یک فوتبالیست است...(کاری از ایران صدا)
داستانی شنیدنی از «حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان»«در ایام جوانی یکی از دوستان با زور مرا به مرزشگاه برد برای تشویق فلان تیم فوتبال. به او گفتم از تلویزیون هم می شود تشویق کرد. گفت حضوری یح حس دیگه ای داره. منم از فرصت استفاده کردم گفتم مناجات با امام زمان(عج) و امام حسین علیه السلام هم حضوری یه حس دیگه ای داره»
داستانی زیبا از حجت الاسلام و المسلمین«سید حسین مومنی»«شیخی نقل می کرد در کربلا کنار ضریح حضرت اباالفضل العباس جوانی به حضرت عباس می گفت یا مادرم را شفا بده یا میروم نجف و به پدرت شکایت می کنم»
موعظه ای آموزنده از حجت الاسلام و المسلمین«سید حسین مومنی»«جوانی در کنار کعبه گناهی کرد و دست نامحرمی را گرفت و مورد غضب خداوند قرار گرفت ودستش به دست آن زن چسبید و کنده نشد. به عنایت امام حسین علیه السلام و دعای او، دستشان از هم جدا شد»
داستانی آموزنده از حجت الاسلام و المسلمین«سید حسین مومنی»«جوانی بود که در حال مستی و رقص و گناه، تا ما را دید احترام کرد و آمد نزد من و از من عذرخواهی کرد. منم گفتم چرا از من، از خود خدای مهربان معذرت خواهی کن و توبه بکن»
داستانی شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین«سید حسین مومنی»«شب بیستم ماه مبارک رمضان در اروپا بودم و جوانی آمد و گفت بزرگترین گناه کبیره را مرتکب شده ام. الان می خواهم توبه کنم. گفتم شب شهادت امیرالمومنین است حضرت را واسطه قرار بده محضر خدا و بعد توبه کن»
حکایتی آموزنده از حجت الاسلام و المسلمین«سید حسین مومنی»«جوانی در جمکران آمد به من گفت من از علی گندابی بدتر بودم و گناهم بیشتر از او بود ولی با حکایت علی گندابی که تعریف کردین توبه کردم.»
داستانی زیبا از حجت الاسلام و المسلمین«سید حسین مومنی»«سید محمدرضا طلبه ای بود که خیلی اهل معرفت بود. از جوانی با هوای نفسش مبارزه می کرد و می خواست خودش را برای قیامت آماده کند و در نهایت به شهادت رسید»
داستانی عبرت آمیز از حجت الاسلام و المسلمین«سید حسین مومنی»«هم مباحثه ای ما در ایام جوانی یک طلبه ای بود که خیلی فقیر بود. روزی نان در خانه نداشت و مادر خانم و پدر خانم هم مهمانشان شدند. همان لحظه بالای پشت بام به سمت جمکران به امام زمان(عج) توسل کرد و حضرت آبرویش را همان شب خرید»
داستانی آموزنده از حجت الاسلام و المسلمین«شیخ حسین انصاریان»«وقتی رسول خدا(ص) به جنگ تبوک رفتند جوانی که تازه ازدواج کرده بود وارد مدینه شد و دید لشکر اسلام رفته اند. وارد منزل شد و از شربت خنک نخورد به عشق رسول اکرم(ص) و به سرعت خودش را به آنها رساند»
داستانی آموزنده از حجت الاسلام و المسلمین«شیخ حسین انصاریان»«آیت الله بروجردی در ایام جوانی به درد چشم شدیدی مبتلا شدند. روز عاشورا از گل عزای امام حسین علیه السلام بر چشمانشان کسیدند و تا آخر عمر درد چشم نداشتند»
داستانی آموزنده از حجت الاسلام و المسلمین«شیخ حسین انصاریان»«در بلخ جوانی مریض شد. ابن سینا بالای سرش آمد و نبض او را گرفت. اسامی محله های بلخ را نام برد تا به یه محله ای رسید اسمش را برد. دید نبض جوان تند شد و رنگش سرخ شد. فهمید مرض این جوان عشق است»
حکایتی زیبا از حجت الاسلام و المسلمین«شیخ حسین انصاریان»«برای مومن شایسته است وصیت نامه اش آماده باشد و هر سال تجدید کند. زمان صدر اسلام چنین بود. شخصی از همسایه ها از دنیا رفت و خطیب مجلس ترحیمش گفت چند وقت پیش جوانی را دیدم که پدرم در بیمارستان بستری است و دکترها جواب کرده اند. پدر ما وصیت ندارد شما به ایشان تذکر بدهید که وصیت بنویسد»
حکایتی آموزنده از «حجت الاسلام و المسلمین حسین انصاریان» پیرامون «عمرسعد ملعون در جوانی خلافی کرده بود که به زندان محکوم شده بود. عمر سعد امام حسین علیه السلام را نزد امیرالمومنین امام علی علیه السلام شفیع قرار داد. امیرالمومنین فرمود حسین جان! خداوند متعال شفاعت تو را در هر حال قبول می کند»
داستانی زیبای قرآنی از «حجت الاسلام و المسلمین حسین انصاریان» پیرامون «در زمانهای بسیار گذشته قبل از اسلام جوانی در یمن زمینی را آباد می کند که خداوند او را امتحان کرد و او درامدش را با فقرا تقسیم می کرد و هر سال با برکت تر می شد»
داستانی زیبا از «آیت الله شهید دستغیب» در مورد اینکه «مومنی در ایام جوانی یک رفیقی داشت که حسینی بود و در ایام جوانی مریض شد و از دنیا رفت و بر او خیلی سخت گذشت. در خواب او را دید که به او می گفت برای مرگم اصلا ناراحت نباش که از دنیا آزاد شدیم ولی سلطنت امام حسین(ع) را بعد از مرگ فهمیدیم چگونه است.»
حکایتی عبرت آمیز از «آیت الله مظاهری»: «فاتح رومی در جوانی عاشق دختری شد که پدرش زرگر بود. ولی دختر را به او ندادند. او هم وارد لشکر نظامی شد و عقده آن عشق در دلش بود تا اینکه روزی که فرمانده شده بود، همه زرگرها را اعدام کرد»
موعظه ای شنیدنی از «آیت الله مظاهری»: «این نگاه های حرام است که جوانها را به فساد می کشد. جوانی آمد محضر امام صادق علیه السلام و گفت عاشق زنی شده ام چه کنم. حضرت فرمود برای خدا صبر داشته باش و نگاه آلوده به آن زن نداشته باش»
حکایتی شنیدنی از «حجت الاسلام و المسلمین فاطمی نیا»: «آیت الله العظمی مرعشی در ایام جوانی سه تا حاجت داشت. زیر قبه مطهر امام حسین علیه السلام هر سه حاجتش را طلب کرد که کستجاب شد»
حکایتی زیبا از «حجت الاسلام و المسلمین فاطمی نیا»: «شیخ عبدالکریم حائری یزدی در جوانی به مقام اجتهاد می رسند. روزی در کربلا به مرضی مبتلا می شوند و ظاهرا از دنیا می روند ولی به عنایت امام حسین علیه السلام دوباره به دنیا برگشتند تا برای اسلام خدمتی بکنند»
لطفا منتظر باشید ...
