دانلود و پخش آنلاین مداحی ویژه اربعین حسینی با صدای میثم مطیعی؛ بردم از کوفه تا شام غوغا... با خودم کربلای غمت را، بس که خون گریه کردم ز داغت ... لاله روییده صحرا به صحرا.
نوحه ی سینه زنی زمینه تا چشم حسین از داغ علی خون شد، از بیشه چه شیری راهی میدون شد، تا اومد یل دلاور حسن سپاه کوفه هراسون شد... با نوای مهدی سلحشور هیئت فاطمیون قم شب ششم محرم مسجد مقدس جمکران
خدايا از تو امان خواهم در آن روزى كه سود ندهد كسى را نه مال و نه فرزندان مگر آن كس كه دلى پاك به نزد خدا آورد و از تو امان خواهم در آن روزى كه بگزد شخص ستمكار هر دو دست خود را و گويد اى كاش گرفته بودم با پيامبر راهى
[دمو] کتاب صوتی «بیشه روباه»؛ با بازیگری: احمد گنجی، امیر فرحان‌نیا، ایوب آقاخانی، بهروز مسروری، بیوك میرزایی، پیام حسینیان، حبیب بختیاری، حمید یزدانی، رامین پور ایمان، رضا عمرانی، عباس شادروان، علی تاجمیر، علی زرینی، علی‌اصغر دریایی و فریبا طاهری؛ «مُغَیره» كه در زمان «معاویه» والی كوفه شد اولین كسی بود كه خلیفه شدن «یزید» را پیشنهاد داد. معاویه می‌دانست كه بیعت گرفتن از مردم كوفه و بصره و همچنین اهل مكه و مدینه، به ویژه «بنی‌هاشم» كه بزرگ ایشان حسین‌بن‌علی(ع) است، كار آسانی نیست.
[کل کتاب] کتاب صوتی «بیشه روباه»؛ با بازیگری: احمد گنجی، امیر فرحان‌نیا، ایوب آقاخانی، بهروز مسروری، بیوك میرزایی، پیام حسینیان، حبیب بختیاری، حمید یزدانی، رامین پور ایمان، رضا عمرانی، عباس شادروان، علی تاجمیر، علی زرینی، علی‌اصغر دریایی و فریبا طاهری؛ «مُغَیره» كه در زمان «معاویه» والی كوفه شد اولین كسی بود كه خلیفه شدن «یزید» را پیشنهاد داد. معاویه می‌دانست كه بیعت گرفتن از مردم كوفه و بصره و همچنین اهل مكه و مدینه، به ویژه «بنی‌هاشم» كه بزرگ ایشان حسین‌بن‌علی(ع) است، كار آسانی نیست.
بخش اول نمایش رادیویی «یاقوت سرخ» به نویسندگی «بابک صفی خانی» | دو بازرگان برای تجارت از کوفه به دمشق می رفتند ، پیرمردی را می بینند که انگشتر یاقوتی بر دست دارد اما گدایی می کند، متعجب می شوند و....
روضه ای جانسوز از حجت الاسلام و المسلمین«شیخ حسین انصاریان»«دو تا شهر به اهل بیت خیلی سخت گذشت. یکی کوفه و یکی شام. در کوفه هم در مجلس ابن زیاد خیلی اذیت کردند»
حکایتی زیبا از حجت الاسلام و المسلمین«شیخ حسین انصاریان»«در هوای گرمی حضرت امیرالمومنین علیه السلام در بازار کوفه شمشیرشان را می فروختند تا لباسی برای خودشان تهیه کنند. در همین حین چهل شتر مالیات بصره وارد کوفه شد. به حضرت پیشنهاد دادند که از این مالیاتها برای خودتان بردارید. حضرت قبول نکرد»
حکایتی شنیدنی از «حجت الاسلام و المسلمین شیخ حسین انصاریان» پیرامون «حضرت امیرالمونین امام علی علیه السلام در کوفه در روز بسیار گرم در بازار شمشیرش را می فروخت در همان حین کاروانی از شتران را که زکات فلان شهر بود رسید. ولی حضرت به آن بی اعتنا بود و به بیت المال هیچ چشم داشتی نداشت با اینکه شمشیرش را برای خرید لباس می خواست بفروشد»
حکایتی شنیدنی از آ«آیت الله شهید دستغیب» در مورد اینکه «در اوائل شعبان امام حسین علیه السلام وارد مکه شدند. و از کوفه نامه های کوفیان برای دعوت حضرت به کوفه به دست مبارک حضرت می رسید. حضرت مسلم را به عنوان نماینده فرستادند»
داستانی آموزنده از «آیت الله مظاهری»: «شخص فقیری از کوفه آمد به بغداد دید عروسی یحیی برمکی است. به مجلس عروسی رفت و دید به همه مهمانها قباله زمین می دهند. به او هم قباله مزرعه ای در شام دادند»
داستانی عبرت آمیز از «حجت الاسلام و المسلمین کافی» :«معاویه، زیاد بن ابی را استاندار کوفه کرد. در تاریخ هست که زیاد بن ابی نطفه پاکی نداشت و ده تا پدر داشت»
حکایتی شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین«کافی» :«روزی امیرالمومنین امام علی علیه السلام بالای منبر مسجد کوفه بودند که امام حسین علیه السلام طلب آب کردند. حضرت امیر به قنبر فرمود برای حسینم آب بیاور. ولی حضرت عباس زودتر به خانه رفت و از مادرش ام البنین برای برادرش آب آورد»
موعظه ای آموزنده از حجت الاسلام و المسلمین«کافی» :«مالک اشتر با آن شجاعت در کوچه های کوفه می رفت. یکی از فروشندگان به او اهانت کرد. ولی مالک اشتر رفت به مسجد تا برای او استغفار کند»
موعظه ای شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین«کافی» :«ام حبیبه، کنیز امیرالمومنین امام علی علیه السلام بود. حضرت پر و بالی به او داد و اسباب ازدواج او را فراهم کرد. بعد از شهادت حضرت امیر خواست بیاید کوفه ولی نتوانست. تا بعد از سالها دید در خرابه شام صدایی می آید. آمد دید سر اربابش امام حسین علیه السلام را بالای نیزه کرده اند»
داستانی زیبا از حجت الاسلام و المسلمین«کافی» :«زید نساج در کوفه ساکن بود و یک همسایه ای داشت که روزهای جمعه می رفت حرم امیرالمومنین امام علی(ع). به او گفت این هفته منم خبر کن با هم بریم. ولی در موعد مقرر نیامد. نگران شدم در خانه اش رفتم. خودم رفتم نجف ولی نزدیکی مسجد حنانه چاهی بود که معروف بود که همان چاهی است که محرم اسرار امیرالمومنین بود.دیدم سر آن چاه ایستاده و منتظر است»
موعظه ای زیبا از حجت الاسلام و المسلمین«کافی» :«شخصی از کوفه آمد محضر امام سجادعلیه السلام و خبر قیام مختار را به حضرت داد و عرض کرد که قاتلین پدرتان را دستگیر و اعدام کرده. حضرت پرسید آیا حرمله را هم گرفته»
نواهنگی زیبا از حجت الاسلام و المسلمین «سید حسین مومنی» :«امیرالمومنین که حاکم جامعه بود پیرزنی را دید که خسته وسایلی را حمل می کند. وقتی رفت به او کمک کند، پیرزن او را نشناخت و گفت خدا داد یتیمان مرا از علی بگیرد» (تولید اختصاصی بانک صوتی تبیان)
موعظه ای زیبا از حجت الاسلام و المسلمین «کافی» :« اهل کوفه دوازده هزار نامه نوشتن به امام حسین علیه السلام که ما با شما هستیم. به کوفه بیایید. حضرت، مسلم را به نمایندگی فرستاد و هجده هزار نفر با او بیعت کردند ولی وقتی خطر عبیدالله را فهمیدند در بین نماز مغرب و عشاء او را ترک کردند. آنجا بود که فهمید اهل کوفه چقدر منافق و بی وفا هستند ولی کار از کار گذشته بود و به امام حسین علیه السلام نامه نوشته بود که همه کوفه با شما هستند»
موعظه ای شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین «کافی» :«خانم زینب کبری سلام الله علیها وقتی به کوفه رسیدند خاطرات دوران کودکی زنده شد که پدرش امیرالمومنین چه شبها که کیسه نان و آذوقه بر دوش خود حمل میکرد و برای فقرا می برد»
حکایتی عبرت آمیز از حجت الاسلام و المسلمین «کافی» :«امیرالمومنین امام علی علیه السلام در کوچه های کوفه پیرزنی را دید که وسایلی را حمل می کرد. حضرت به آن پیرزن کمک کرد ولی آن پیرزن حضرت را نشناخت و گفت خدایا از علی به تو شکایت می کنم که از حال ما بیخبر است. حضرت هم اشک می ریخت و میگفت خدا از تقصیر علی بگذرد»
حکایتی آعبرت آمیز از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :«نجاشی مدح حضرت امیرالمومنین را میکرد. ولی در یکی از روزهای ماه رمضان، رفیق بدی او را به منزل برد و با شراب و نهار، روزه اش را شکست. وقتی حضرت امیر، بر او حد زد، از کوفه به شام گریخت و به معاویه پیوست و به او گفت از عدل علی به ظلم تو پناه آوردم»
حکایتی شنیدنی از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :«معاویه سنگ بنای اختلاف و تفرقه را بین مسلمانان گذاشت و تا امروز همین اختلاف باعث شده که کارشان سامان نیابد و غربیها بر مسلمانان تسلط داشته باشند. وقتی خبر شهادت امیرالمومنین از کوفه به کاخ معاویه رسید، معاویه مجلس جشنی ترتیب داد و خوانندگانی را دعوت کرد ولی یکی از خواننده ها مجلس جشن را تبدیل به عزا کرد»
روایتی زیبا از حجت الاسلام و المسلمین «ناصر رفیعی» :«وقتی عمار دهنی کوفی در دادگاه اهل سنت کوفه شهادتی داد، قاضی گفت شهادت تو چون شیعه و رافضی هستی قبول نیست. عمار دهنی مثل باران گریه کرد و گفت من لیاقت این کلمات را ندارم. وقتی جریان را به امام صادق(ع) گفت حضرت فرمود خدای متعال به خاطر ادبت، تمام گناهانت را بخشید»
مداحی «حمید علیمی» به مناسبت ماه محرم الحرام «علی اکبر به سوی میدان / یل دلاور رسید طوفان رسید محشر/ چه بی محبا زد به لشکر / سپاه کوفه شده هراسان» [شب هشتم، حضرت علی اکبر(ع)] [محرم 96] [سنگین] [هیئت مکتب الحسین(ع)]
مداحی «محمدحسین حدادیان» به مناسبت ماه محرم الحرام «قسم به سقا و اکبرت / به بی قراری خواهر / به صبر مرضیه مادرت / میا به کوفه» [شب اول، حضرت مسلم(ع)] [محرم 96] [زمینه] [هیأت رزمندگان تهران، مهدیه امام حسن مجتبی (علیه السلام)]
مداحی «محمدحسین حدادیان» به مناسبت ماه محرم الحرام «از این وضع کوفه پریشونه حالم / نشسته رو سینه ام غم کل عالم / اینجا صحبت از جدا جنگه / کوفه پر از کوچه تنگه مهمان نوازیشان با سنگه» [شب اول، حضرت مسلم(ع)] [محرم 96] [واحد] [هیأت رزمندگان تهران، مهدیه امام حسن مجتبی (علیه السلام)]
روضه خوانی «منصور ارضی» به مناسبت ماه محرم الحرام «کوفه مانند مدینه به عذاب افتاده / بازهم دست غریبی به تناب افتاده / تا که در کوچه گنبد به سرم افتادم / یا یک کوچه بن بست دگر افتادم / آمدم کاش نمی آمدم اینجا اصلا/ تا که زینب نشود راهی صحرا اصلا» [شب اول، حضرت مسلم(ع)] [محرم 96] [مسجد ارک - حسینیه صنف لباس فروشان] [روضه]
روضه خوانی «محمد رضا طاهری» به مناسبت ماه محرم الحرام «زینب با یک کاروان شد همسفر با ساروان / بی قافله سالار است شمر هم جلودار است / بوی شام و کوفه چه ظالمانه می برند / نمی رود ولی مرا به تازیانه می برند» [روز یازدهم، شام غریبان] [محرم 96] [روضه] [مکتب الزهرا س]
لطفا منتظر باشید ...
