قصه های پندآموز

لطفا منتظر باشید ...
پنهان کردن پلیر
صوت تبیان بارگذاری صوت
آلبــــوم
تک فایــــل
ویدئوهــــا
تعداد نتایج : 487
قصه زیبای کودکانه با عنوان «قلی قلقلکی» با صدای آنیتا روانبخش «قلقلکی بودک قلی باعث دردسرش شده بود. مامانش هم نمی تونست اون را نمی تنست حموم ببره و یا لباس بهش بپوشونه...»
05':30''
39432
38
0
قصه «حسنی و مهمانی» برای بچه های ناز «تووی یه روستایی با صفا، آدمهای مهربون و با وفا زندگی می کردند. تووی یکی از این خونه ها یه پسر خوشگل توپلی با پدر و مادرش زندگی می کرد...»
07':42''
14105
22
0
قصه کودکانه «سارا کوچولو» برای بچه های نازنین با صدای «آنیتا روانبخش»؛ «سارا کوچولو دختری با ادب بود که به همه سلام می کرد و با همه با ادب برخورد می کرد»
04':44''
45943
7
0
قصه «گلدونه آتیش پاره / به هر چیزی کار داره» با صدای «آنیتا روانبخش»؛ «گلدونه آتیش پاره / به هر چیزی کار داره / تازه شده سه ساله / روی لپش یه خاله»
05':09''
22467
1
0
قصه «قطره آب» با صدای «آنیتا روانبخش» برای بچه های خوب «سلام سلام آی بچه ها / می خوام بگم واسه شما / یه قصه قشنگ و ناز / یه قصه از قطره آب»
06':04''
34841
2
0
قصه کودکانه «یک کلاغ چهل کلاغ» برای بچه های خوب «یکی بود و یکی نبود، غیر از خدای مهربان هیچ کس نبود. یه مرد مغازه داری بود که یک روز یک نفر به عنوان مشتری به مغازه این مرد اومد و یه سوالی ازش پرسید...»
10':50''
22933
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (سگ شکارچی، هر روز به مزرعه دهقان می رفت و مزرعه اون رو خراب می کرد. دهقان تصمیم گرفت با روش متفاوتی، جلوی این کار را بگیرد.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
05':33''
41237
74
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (سامیه کوچولو وقتی از مهدکودک اومد خونه، دید که مامانش توی خونه نیست و رفته مسافرت) (تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
06':37''
54209
65
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (جنگل آتیش گرفته بود. همه حیوانات سعی می کردند از جنگل فرار کنند.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
05':55''
18013
-2
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (جنگل قصه ما شلوغ بود. حیوانات زیادی کنار هم زندگی می کردند. اما چند روزی بود که جنگل خیلی کثیف و بی نظم شده بود.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
08':07''
229410
-1
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (پری کوچولو در آسمان هفتم زندگی می کرد. اون می خواست زمین رو ببینه.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
06':09''
108433
-1
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (توی یک کوچه باغ قدیمی، یک کرم کوچولو زندگی می کرد. اون آرزو داشت که همه دنیا رو ببینه. اون نمی دونست که اگه بزرگ بشه، می تونه به آرزوش برسه.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
05':25''
30625
44
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (نادر توی محله شون، هیچ دوستی نداشت. اون هر روز دنبال دوست می گشت. تا اینکه یک روز جلوی در خانه شان، یک پر بزرگ نارنجی دید!)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
05':45''
13599
-1
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (کوکب کوچولو، اسباب بازیهای زیادی داشت اما از بین همه آنها خرس پشمالو را بیشتر از همه دوست داشت.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
04':58''
17491
-1
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (در زمانهای قدیم، خرگوشها بالای درخت زندگی می کردند اما ....)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
04':34''
26145
26
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (توی یک شهر دوری، مردی بود که به دیدن مرد زحمتکشی رفت. مرد زحمتکش، درس بزرگی به او داد.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
14':07''
19414
-2
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (بالای درخت بلندی در یک جنگل سرسبز، لانه یک کلاغ بود. کلاغ کوچولو هر روز از لانه اش بیرون می آمد و با دوستانش بازی می کرد.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
04':10''
13550
12
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (پیرمردی بود که شاگردهای زیادی داشت. شاگردهای پیرمرد هر روز منتظر بودند که پیرمرد به آنها درس بدهد.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
08':07''
9361
6
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (اهالی دهکده می خواستند بدانند که آتش چگونه درست می شود. رییس دهکده برای کسی که بتواند از آسمان آتش بیاورد، جایزه ای در نظر گرفته است.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
12':35''
15055
25
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (پیرمرد و پیرزن، تصمصم گرفته اند که به دیدن دوستشان بروند. آنها بعد از دیدن خانه دوستشان، تصمیم می گیرند که خانه خودشان را بفروشند و خانه ای شبیه خانه دوستشان را بخرند.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
06':32''
12305
7
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (بزغاله قصه ما خیلی بازیگوش بود و همین هم باعث دردسر او می شود. وقتی همه گوسفندان در حال استراحت هستند بزغاله به شیطنت مشغول است و باقی داستان.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
04':52''
28323
-1
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین(خشکسالی همه منطقه را فرا گرفته است. معلم روستا می خواهد کاری بکند کارستان. اما بعضی از ثروتمندان مانع کار می شوند.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
11':39''
9423
8
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (آفتی، مزرعه روستاییان را تهدید می کند. پیرمرد قصه ما می خواهد به آنها کمک کند. او دنبال سم مخصوص این کار می گردد.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
10':12''
8279
6
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (عروسک مهسا مریض شده است. او را پیش دکتر می برند. دکتر می داند که عروسک مهسا چرا مریض شده است. حالا دیگر حال عروسک بهتر شده است.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
04':21''
18883
28
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (پسرک، دیگر بزرگ شده بود و پدرش سه نصیحت عجیب به او می کند!)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
07':30''
10480
-1
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (پسرکی آرامش زندگی اش را از دست داده است و پیرمرد قصه ما راه به دست آوردن آرامش را به او یاد می دهد.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
11':03''
8398
7
0
حکایت زیبای کودکانه «گاو شیر ده» تولید شده توسط ایران صدا «بهار تازه آمده بود و همه جا داشت سبز می شد. احمد کوچولو به همراه پدر و مادرش به روستایی که پدربزرگش در آن زندگی می کرد رفتند. روزی که احمد کوچولو از خواب بیدار شد به حیاط رفت و دید...» تقدیم به بچه های عزیز
05':39''
45185
22
0
حکایت زیبای کودکانه «میوه فروش و روباه و گرگ» تولید شده توسط ایران صدا «در روستایی کوچک یک مغازه میوه فروشی بود که صاحب آن پیرمرد مهربانی بود و پیرمرد گرگی داشت که از مغازه نگهداری می کرد...» تقدیم به بچه های خوب و نازنین
09':30''
64987
25
0
حکایت جالب کودکانه «كدو تنبل جادویی» تولید شده توسط ایران صدا «داستان کدویی است که به دست پسر بچه ای می افتد. پیرزن برای این که بتواند غذا بخرد تور می بافت و تورها را به پسر می داد تا به بازار ببرد و بفروشد. یک روز پسر بچه نتوانست تور را بفروشد و آن قدر ناراحت بود که پیرمردی متوجه او می شود و به اوکدو تنبل می دهد و تورش را می گیرد...» تقدیم به بچه های خوب و نازنین
12':57''
70557
35
0
قسمت اول داستان جالب کودکانه «پسرک حلوا فروش» تولید شده توسط ایران صدا «در زمان های خیلی قدیم مردی بود به اسم شیخ احمد که در شهر خودش به خوبی و خیر خواهی معروف شده بود. او مرد ثروتمندی بود که کم کم ثروتش رابه مردم بخشید...» تقدیم به بچه های خوب و نازنین
10':18''
25145
21
0
قسمت دوم داستان جالب کودکانه «پسرک حلوا فروش» تولید شده توسط ایران صدا «داستان مرد پولداری بود که به مردم کمک می کرد تا روزی که پولش تمام می شود. بعد از این که پولش تمام می شود از مردم پول گرفت تا باز هم به فقیران کمک کند...» تقدیم به بچه های خوب و نازنین
09':54''
18378
11
0
قسمت اول از داستان جالب کودکانه «کشاورز پیر» تولید شده توسط ایران صدا «پیر مرد زحمت کش و مهربانی در روستا با همسر و هفت دخترش زندگی می کرد. او یک زمین کوچک داشت که هر بار در آن چیزی می کاشت...» تقدیم به بچه های خوب و نازنین
09':43''
13951
19
0
قسمت دوم از داستان جالب کودکانه «کشاورز پیر» تولید شده توسط ایران صدا «فصل تابستان گذشت و پیرمرد سر زمین نرفت ولی فصل پاییز که رسید تصمیم گرفت به سر زمین برود تا شاید خرس نیاید...» تقدیم به بچه های خوب و نازنین
11':24''
12337
9
0
داستان زیبای کودکانه «کاکل زری قدم طلا» تولید شده توسط ایران صدا «سه خواهر در یک آبادی زندگی می کردند. دو تا از آنها صاحب خانه و دارا بودند ولی شوهر خواهر سوم وضع مالی خوبی نداشت. خواهر سوم آبستن هم بود و ویار آش رشته کرده بود و به پیش یکی از خواهر هایش رفت...» تقدیم به بچه های خوب و نازنین
08':00''
19111
29
0
قسمت اول از قصه زیبای کودکانه «قفس» تولید شده در ایران صدا «امیر در یک کارگاه کفش دوزی کار می کرد و خیلی دوست داشت به مدرسه برود تا یک روز پسری را می بیند که می ترسید به مدرسه برود...» برای بچه های خوب و قشنگ
07':11''
10821
-1
0
قسمت دوم از قصه زیبای کودکانه «قفس» تولید شده در ایران صدا «امیر که در کارگاه کفاشی کار می کرد خیلی دلش می خواست به مدرسه برود ولی چون فقیر بودند نمی توانست به مدرسه بود. اوستا جعفر صاحب مغازه، امیر را مسخره کرده بود...» برای بچه های خوب و قشنگ
08':06''
7634
14
0
قسمت سوم از قصه زیبای کودکانه «قفس» تولید شده در ایران صدا «امیر که از حرف اوستا جعفر ناراحت شده بود به سمت خانه شان راه افتاد، در راه پسری را دید که می خواستند او را به مدرسه ببرند ولی او می ترسید و...» برای بچه های خوب و قشنگ
07':52''
7077
10
0
قصه زیبای کودکانه «دی دی دیرکن» تولید شده در ایران صدا «صبح روز بعد، دایی لی‌لی به خانه‌ی آنها آمد. مادر گفت: لی‌لی به دایی‌جان سلام کن! اما لی‌لی سرش را برگرداند و با بی‌ادبی گفت: نمی‌توانم، نمی‌خواهم، سلام کنم! مادر به دایی جان نگاه کرد و گفت: می‌بینی چه قدر لجباز شده؟ نمی‌دانم با او چه‌کار کنم! دایی‌جان لبخندی زد و گفت: اما من می‌دانم!...» برای بچه های خوب و قشنگ
05':40''
38204
4
0
قصه زیبای کودکانه «دی دی دیرکن» تولید شده در ایران صدا «دی‌دی همیشه دیر می‌کرد. او به همه جا دیر می‌رسید. صبح‌ها دیر از خواب بیدار می‌شد. بنابراین دیرتر از بقیه‌ی بچه‌ها به مدرسه می‌رسید. غذای دی‌دی همیشه سرد می‌شد، چون او آخرین کسی بود که سر میز غذا می‌نشست. دی‌دی، هر کاری را تا آخرین لحظه طول می‌داد حتی ...» برای بچه های خوب و قشنگ
05':24''
52635
4
0
قصه زیبای کودکانه «بوبی بوگندو» تولید شده در ایران صدا «یک روز صبح، مادر به اتاق آمد تا بیدارش کند. اما ناگهان جلوی بینی‌اش را گرفت و گفت:"پیف!...چه بوی بدی می‌آید!" او همه جای اتاق را گشت و بو کشید. حتی زیر تخت و کمد بوبی را هم نگاه کرد اما...» برای بچه های خوب و قشنگ
05':47''
40112
-4
0
قصه زیبای کودکانه «مافی و سفر به ماه» تولید شده در ایران صدا «در یک جنگل قشنگ حیوانات زیادی زندگی می کردند. آن ها زندگی خوبی داشتند. ولی یک روز اتفاقی افتاد که همه ی حیوانات ناراحت شدند...» برای بچه های خوب و قشنگ
05':54''
9677
6
0
داستان زیبای کودکانه «پهلوان» تقدیم به بچه های خوب عزیز «در زمان های قدیم باغبان جوان و نیرومندی زندگی می کرد به اسم یارمحمد. یار محمد خیلی دوست داشت پهلوان شود...» منبع: ایران صدا
12':30''
19693
2
0
داستان زیبای کودکانه «نفرین مادر» تقدیم به بچه های خوبی که احترام پدر و مادرشان را حفظ می کنند «داستان درباره مادری است که پسر خیلی شیطونی داشت و به حرف مامانش گوش نمی کرد به حدی که دیگه مادرش اون را نفرین کرد که ...» منبع: ایران صدا
08':46''
6527
-2
0
قسمت اول از داستان زیبای کودکانه «ساعت دیواری کوکویی» تقدیم به عزیزان مهربان «اما ساعت دیواری کوکویی یه پرنده کوچیک چوبی داره. این پرنده چوبی درست پشت در کوچیک ساعت زندگی می‌کنه و هر ساعت یک بار، وقتی که عقربه بزرگ روی 12 می‌رسه در کوچولو باز می‌شه و پرنده بیرون می‌آد و می‌گه "کوکو"، تعداد "کوکو"ها به ما می‌گه که ساعت چنده...» منبع: ایران صدا
07':46''
4529
2
0
قسمت دوم از داستان زیبای کودکانه «ساعت دیواری کوکویی» تقدیم به عزیزان مهربان «به اونجایی رسیدیم که آقای فلفلی برای خریدن هدیه‌ای برای همسرش از خونه بیرون می‌ره که مردی رو می‌بینه که سگش رو آزار می‌داده. دلش برای سگه خیلی می‌سوزه و تصمیم می‌گیره که پول هدیه رو بده و سگ رو از صاحبش بخره...» منبع: ایران صدا
07':42''
2481
0
قسمت سوم از داستان زیبای کودکانه «ساعت دیواری کوکویی» تقدیم به عزیزان مهربان «تووی دو قسمت قبل شنیدید که آقای فلفلی قصد داشت تا با پس اندازی که کرده بود برای همسرش هدیه ای بخره اما تو طول راه مجبور شد که اون پول رو خرج کنه. تو قصه قبل به اونجایی رسیدیم که آقای فلفلی خرگوش هاش رو با یه سنجاب معاوضه کرد و قصد داشت که سنجاب رو آزاد کنه و حالا بشنوید ادامه ماجرا رو. راستی به نظر شما آقای فلفلی می تونه برای همسرش هدیه ای رو تهیه کنه؟» منبع: ایران صدا
08':50''
2163
-1
0
داستان زیبای کودکانه «یک روز خوب» تقدیم به عزیزان مهربان «یوسف با صدای زنگ ساعت از خواب بلند شد، دستش به ساعت خورد و ساعت افتاد زمین و شکست. بعدش پایش به اسباب بازی خواهرش خورد و اون هم شکست و بیشتر عصبانی شد که از صبح بدبیاری پیدا کرده بود...» منبع: ایران صدا
07':04''
3365
-2
0
قسمت اول از داستان زیبای کودکانه «دختر فقیر» تقدیم به عزیزان مهربان « این داستان، قصه بازرگانی است که تصمیم می‌گیره با دختری فقیر ازدواج کنه و با این تصمیم ماجراهای جالبی پیش رویش قرار می‌گیره...» منبع: ایران صدا
06':12''
3171
1
0
قسمت دوم از داستان زیبای کودکانه «دختر فقیر» تقدیم به عزیزان مهربان «در قسمت اول شنیدید که مرد بازرگان تصمیم می‌گیره با دختر فقیری که بسیار زیبا بود ازدواج کنه. ولی زمانی که به خونه اون دختر می‌ره می‌بینه که پدری ثروتمند و خونه‌ای مجلل دارن. بازرگان که حسابی تعجب کرده بود موضوع رو با پدر دختر در میون می‌گذاره» منبع: ایران صدا
06':57''
3542
0
قسمت سوم از داستان زیبای کودکانه «دختر فقیر» تقدیم به عزیزان مهربان «داستان از این قرار بود که مرد بازرگانی عاشق دختر فقیری می‌شه و وقتی به خواستگاری اون دختر می‌ره می‌بینه که پدر دختر ثروت زیادی رو از راه گدایی به دست آورده. بازرگان با روش گدایی پدر و مادر دختر از نزدیک آشنا می‌شه و اما ادامه داستان ...» منبع: ایران صدا
04':58''
3950
0

هنرمندان