شعله و طوفان

قسمت اول نمایش رادیویی «شعله و طوفان»: نوشته «محمد مجلسی»؛ هنرمندان: «پرویز بهرام، نصرت الله محتشم، اکبر مشکین، قدکچیان، سارنگ، توران مهرزاد، مسعود تاجبخش، فراز، زینت خطیبی»؛ کارگردان: «صادق بهرامی»؛ گوینده: «آذر پژوهش»؛ تهیه کننده: «مهندس هوشنگ بروشکی»(26:32)

قسمت دوم نمایش رادیویی «شعله و طوفان»: آنچه اختر شناسان در طالع شاپور دیده بودند او را سخت نگران کرده بود. تنها موبد موبدان از این راز باخبر بود. او نیز غمگین و اندوهناک بود. چند شب و روز پیاپی شاپور در گوشه ای نشست و به فکر فرو رفت. از خور و خواب بازمانده بود. می خواست چاره جویی کند ولی هر چه اندیشه کرد به جایی نرسید. صبح یک روز آفتابی به اتفاق دوست یکدل و یک روی خود، گودرز، سوار بر اسب از دروازه شهر بیرون آمد. (23:37)

قسمت سوم نمایش رادیویی «شعله و طوفان»: بزرگان صلاح را در این دیدند که شهریار شاپور، چندی در لباس مبدل به کسوت بازرگانی درآید. شاپور و گودرز به همراه هم با کاروانی همراه شدند و رشادتهای آنها باعث نجات آن کاروان از دست راهزنان شد.(23:04)

قسمت چهارم نمایش رادیویی «شعله و طوفان»: کاروانسالار اشیای قیمتی را از هند به مصر حمل می کرد. او رشادت آنها را برای قیصر روم تعریف کرد. گودرز غافل از فتنه گری زنی در قصر، فریفته زیبایی وی می شود.(25:02)

قسمت پنجم نمایش رادیویی «شعله و طوفان»: قیصر دچار تعجب و تردید شد. او میخواست تا راز ایندو را افشا کند. او به واسطه دختر زیبایی نقشه خود را عملی نمود.(24:34)

قسمت ششم و پایانی نمایش رادیویی «شعله و طوفان»: قیصر پس از مایوس شدن از نقشه اش، نقشه دیگری کشید. در ادامه، داستان ایندو ایرانی لو می رود.(24:31)