داستان کودکانه

لطفا منتظر باشید ...
پنهان کردن پلیر
صوت تبیان بارگذاری صوت
آلبــــوم
تک فایــــل
ویدئوهــــا
تعداد نتایج : 949
بی بی مونس درخت انارش را خیلی دوست داشت. بی بی هر بار که به درخت انار نگاه می کرد خوشحال می شد. انارها مثل چراغ روی شاخه ی درخت آویزان بودند. بی بی مونس انارها را به همسایه ها می داد تا بخورند. یک سال درخت انار یک انار خیلی بزرگ داده بود. بی بی دلش نمی آمد آن انار بزرگ را از شاخه بچیند. او فکر کرد و تصمیمی گرفت ...
09':12''
2416
0
پاییز سومین فصل سال است. فصل رنگ های زیبا. پاییز فصل برگریزان، رنگ و خنکی هواست. فصل باز شدن مدرسه ها و کوچ پرندگان. در این کتاب صوتی با ویژگی های فصل پاییز بیشتر آشنا می شوید. همچنین فعالیت‌ها و سرگرمی هایی نیز به پدرها و مادرها پیشنهاد می‌شود تا بتوانند فرزندان خود را شادتر کنند ...
16':09''
3869
0
شب بخیر کوچولو، قصه کودکانه «دختر دریا» | دختر دریا موهای بلندی داشت. او نیمی از بدنش مثل آدم ها بود و نیم دیگرش شبیه ماهی بود. چشم های او آبی آبی بود. او هر روز با نور خورشید بیدار می شد و شب ها با نور سفید ماه می خوابید. دختر دریا همیشه به حیوانات دریا کمک می کرد ... گوینده: مریم نشیبا
13':41''
9189
0
خاله فرشته همراه آوا و سپهر، دو خواهرزاده کنجکاوش در برنامه «پرسش‌های آسمانی» قراره به ما بگن خدا چه شکلیه؟ در این برنامه کودکان با موضوع «ت.حید»، دومین اصل دین، آشنا می‌شوند.
10':28''
2890
0
خاله فرشته همراه آوا و سپهر، دو خواهرزاده کنجکاوش در برنامه «پرسش‌های آسمانی» قراره به ما بگن بهشت کجاست. در این برنامه کودکان با موضوع «معاد»، دومین اصل دین، آشنا می‌شوند.
07':15''
637
0
خاله فرشته همراه آوا و سپهر، دو خواهرزاده کنجکاوش در برنامه «پرسش‌های آسمانی» قراره به ما بگن خدا رو کجاها می تونیم جست و جو کنیم. در این برنامه کودکان با موضوع «توحید»، اولین اصل دین، آشنا می شوند.
09':25''
772
0
خرگوش زرنگی بود که می توانست از باد هم تندتر بدود. خرگوش فکر می‌کرد که هیچ حیوانی به پایش نمی‌رسد. برای همین خیلی مغرور شده بود. خرگوش به جز لاکپشت با همه مسابقه داده بود. یک روز لاکپشت به خرگوش پیشنهاد داد تا با او مسابقه بدهد..
12':49''
349
0
خارپشت و شترمرغ در مزرعه با هم زندگی می کردند. اما شترمرغ، خارپشت را مسخره می کرد. شترمرغ خیلی به خودش مغرور بود. او فکر می کرد از خارپشت خیلی سریع تر و قوی تر است. ولی خارپشت قبول نمی کرد. خارپشت به شترمرغ پیشنهاد کرد تا فردای ان روز باهم مسابقه بدهند. دوستان شترمرغ همه جمع شده بودند تا شترمرغ را تشویق کنند اما دوستان خارپشت اصلا دیده نمی شدند ...
10':32''
416
0
روزی و روزگاری بود جنگل و سبزه زاری بود جنگلی که توی دلش هزار هزار پرنده داشت گنجشک و سار و قمری داشت تا چرنده داشت خزنده داشت حیوانات درنده داشت ببر و پلنگ و شیر و گرگ آهوهای دونده داشت قورباغه ها قورقورقورقور غارغار زاغی و کلاغ گنجشک ها جیک و جیک و جیک ...
12':03''
618
0
زن دهقان با همسرش در کنار پسر کوچک شان زندگی می کردند. در یک مزرعه کوچکی دهقان جوانی با زن و پسرش زندگی می کردند. آنها از زندگی شان راضی بودند تا اینکه یک روز که دهقان به خانه اش بر می گشت زن و شوهری را دید که خیلی پیر بودند و با آنها تا نزدیکی ده رفت. دهقان وقتی از آنها جدا شد خیلی ناراحت بود. دهقان به پیری خود و همسرش فکر می کرد ...
09':11''
233
0
برفک، روی ابرها نشسته و دارد به خواهر و برادرهایش فکر می کند. ابرهای سفید آسمان را پوشانده بودند و هوا خیلی سرد شده بود. برفک، روی ابرها نشسته بود و با برادرش برفی حرف می زد. آنها از بالا ،پایین را نگاه می کردند. آنها دوست داشتند هر چه زودتر به زمین بروند. مثل بقیه خواهر و برادرهای شان ...
10':03''
470
0
دندان مصنوعی پیرزن از دهانش به بیرون پرتاب شد و شروع کرد به گاز گرفتن دیگران. دندان مصنوعی لثه های پیرزن را اذیت می کرد. یک روز عطسه ای کرد و دندان های مصنوعی او از دهانش به بیرون پرتاب شد و رفت توی حیاط. پیرزن دید که دیگر لثه هایش درد نمی کنه و خیالش راحت شده بود. اما دندان مصنوعی شروع کرد به گاز کرفتن دیگران ...
10':51''
263
0
مدتی بود که گل های جنگل آفت گرفته بودند و پژمرده می شدند. زیزی، زنبور زیبا یک روز از لانه اش پر زد و رفت تا با گل های قرمز حال و احوال کند. زی زی دید که گل های قرمز، خالخالی و سیاه شده اند. او همه ی حیوانات جنگل را خبر کرد ...
11':48''
304
0
کتی از هیولا می ترسید. کتی فکر می کرد که هیولا زیر تخت اوست. پیش مادرش رفت و گفت: من می ترسم. هیولا رفته زیر تخت من. اما مادر زیر تخت را نگاه کرد و به کتی نشان داد که هیچ هیولایی زیر تخت او نیست ...
11':26''
351
0
داستان صوتی کودکانه «خونه آرزوها» با صدای خانم «مریم نشیبا»
11':32''
5742
0
داستان صوتی دزده و مرغ فلفلی «دزده و مرغ فلفلی از طولانی ترین کتاب های شعر برای خردسالان و کودکان می باشد که نوشته منوچهر احترامی می باشد.منوچهر احترامی متولد ۱۳۲۰ می باشد و از معروفترین کارهای او مجموعه حسنی نگو یه دسته گل بوده که تاکنون میلیونها بار تجدید چاپ شده است.»
10':19''
186829
0
داستان خوشگل کودکانه با عنوان «آقا فیله چه مهربونه!» برای بچه های عزیز و ناز «در جنگل زیبایی همه ی حیوانات با هم زندگی می کنند و به هم کمک می کنند. خارپشت و خرگوش و سنجاب خانه شان نزدیک هم است. یه روز خرگوش زودتر از خواب بیدار شد و کیکی را درست کرد...» تهیه شده در ایران صدا
06':03''
84602
99
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (دو تا شغال، قالب پنیری پیدا کردند. قرار شد که پنیر را به قسمت مساوی بین خودشان، تقسیم کنند. اما روباه، برای پنیر نقشه کشیده است) (تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
04':00''
68036
-1
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (توی یک جنگل زیبا، خانم بزه و بزغاله اش زندگی می کردند. یک روز بزغاله بازیگوش، به دست گرگ افتاد. خانم بزه رفت تا بچه اش رو از دست گرگ نجات بدهد) (تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
05':42''
144055
-1
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (سگ شکارچی، هر روز به مزرعه دهقان می رفت و مزرعه اون رو خراب می کرد. دهقان تصمیم گرفت با روش متفاوتی، جلوی این کار را بگیرد.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
05':33''
41237
74
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (سبزک، قورباغه کوچولویی بود. اون هر روز با دوستانش بازی می کرد.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
05':34''
47892
-1
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (سانتی، کرم کوچولویی بود که وقتی راه می رفت، بقیه حیوانات فکر می کردند او چیزی را اندازه می گیرد!)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
05':58''
39831
60
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (توی جنگل سرسبز، وقتی بهار اومده بود، همه تلاش می کردند که خانه هایشان را تمیز بکنند.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
04':51''
34122
50
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (یک روباه حیله گری بود که کارش خوردن مرغابی ها و گوسفندها بود. اون ادعا می کرد که میتونه آینده رو پیش بینی بکند) (تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
06':33''
114546
106
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (سامیه کوچولو وقتی از مهدکودک اومد خونه، دید که مامانش توی خونه نیست و رفته مسافرت) (تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
06':37''
54209
65
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (جنگل آتیش گرفته بود. همه حیوانات سعی می کردند از جنگل فرار کنند.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
05':55''
18013
-2
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (جنگل قصه ما شلوغ بود. حیوانات زیادی کنار هم زندگی می کردند. اما چند روزی بود که جنگل خیلی کثیف و بی نظم شده بود.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
08':07''
229410
-1
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (پری کوچولو در آسمان هفتم زندگی می کرد. اون می خواست زمین رو ببینه.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
06':09''
108444
-1
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (توی یک کوچه باغ قدیمی، یک کرم کوچولو زندگی می کرد. اون آرزو داشت که همه دنیا رو ببینه. اون نمی دونست که اگه بزرگ بشه، می تونه به آرزوش برسه.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
05':25''
30625
44
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (نادر توی محله شون، هیچ دوستی نداشت. اون هر روز دنبال دوست می گشت. تا اینکه یک روز جلوی در خانه شان، یک پر بزرگ نارنجی دید!)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
05':45''
13599
-1
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (کوکب کوچولو، اسباب بازیهای زیادی داشت اما از بین همه آنها خرس پشمالو را بیشتر از همه دوست داشت.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
04':58''
17491
-1
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (در زمانهای قدیم، خرگوشها بالای درخت زندگی می کردند اما ....)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
04':34''
26145
26
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (توی یک شهر دوری، مردی بود که به دیدن مرد زحمتکشی رفت. مرد زحمتکش، درس بزرگی به او داد.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
14':07''
19414
-2
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (بالای درخت بلندی در یک جنگل سرسبز، لانه یک کلاغ بود. کلاغ کوچولو هر روز از لانه اش بیرون می آمد و با دوستانش بازی می کرد.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
04':10''
13550
12
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (پیرمردی بود که شاگردهای زیادی داشت. شاگردهای پیرمرد هر روز منتظر بودند که پیرمرد به آنها درس بدهد.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
08':07''
9361
6
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (اهالی دهکده می خواستند بدانند که آتش چگونه درست می شود. رییس دهکده برای کسی که بتواند از آسمان آتش بیاورد، جایزه ای در نظر گرفته است.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
12':35''
15055
25
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (گربه کوچک می خواهد برای خودش دوست پیدا کند. او دنبال یک دوست قشنگ می گردد. اما او دچار یک اشتباه شده است.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
04':57''
22332
29
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (در دهکده اسباب بازیها، میمون همه را مسخره می کرد. اما حالا میمون به دردسر افتاده است.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
05':10''
26631
-1
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (پیرمرد و پیرزن، تصمصم گرفته اند که به دیدن دوستشان بروند. آنها بعد از دیدن خانه دوستشان، تصمیم می گیرند که خانه خودشان را بفروشند و خانه ای شبیه خانه دوستشان را بخرند.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
06':32''
12305
7
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (بزغاله قصه ما خیلی بازیگوش بود و همین هم باعث دردسر او می شود. وقتی همه گوسفندان در حال استراحت هستند بزغاله به شیطنت مشغول است و باقی داستان.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
04':52''
28323
-1
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین(خشکسالی همه منطقه را فرا گرفته است. معلم روستا می خواهد کاری بکند کارستان. اما بعضی از ثروتمندان مانع کار می شوند.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
11':39''
9423
8
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (آفتی، مزرعه روستاییان را تهدید می کند. پیرمرد قصه ما می خواهد به آنها کمک کند. او دنبال سم مخصوص این کار می گردد.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
10':12''
8279
6
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (عروسک مهسا مریض شده است. او را پیش دکتر می برند. دکتر می داند که عروسک مهسا چرا مریض شده است. حالا دیگر حال عروسک بهتر شده است.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
04':21''
18883
28
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (پسرک، دیگر بزرگ شده بود و پدرش سه نصیحت عجیب به او می کند!)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
07':30''
10480
-1
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (پسرکی آرامش زندگی اش را از دست داده است و پیرمرد قصه ما راه به دست آوردن آرامش را به او یاد می دهد.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
11':03''
8398
7
0
داستان قشنگ کودکانه «مرغابی ها و ماهی ها» تولید شده توسط ایران صدا «کنار رودخانه ای بزرگ چند مرغابی با هم زندگی می کردند. آن ها با ماهی های رودخانه دوست بودند و با هم بازی می کردند تا اینکه روزی...» تقدیم به بچه های نازنین
09':17''
71890
88
0
حکایت زیبای کودکانه « گردش حیوانات در صحرا» تولید شده توسط ایران صدا «در یک روستای سبز و قشنگ مرغی بود با جوجه ی کوچکش زندگی می کردند و مرغابی هم همسایه ی خوب آن ها بود. روزی آن ها به گردش رفتند...» تقدیم به بچه های نازنین
10':47''
35720
-1
0
حکایت زیبای کودکانه «گربه و طوطی» تولید شده توسط ایران صدا «قصه گربه و طوطی که با هم دوست بودند و به خوبی با هم بازی می کردند اما گربه به طوطی طمع کرد و نتیجه کارش رو دید، اما چطور؟! بیاید با هم قصه رو گوش کنیم» تقدیم به بچه های عزیز
06':53''
63096
25
0
حکایت زیبای کودکانه «گاو شیر ده» تولید شده توسط ایران صدا «بهار تازه آمده بود و همه جا داشت سبز می شد. احمد کوچولو به همراه پدر و مادرش به روستایی که پدربزرگش در آن زندگی می کرد رفتند. روزی که احمد کوچولو از خواب بیدار شد به حیاط رفت و دید...» تقدیم به بچه های عزیز
05':39''
45185
22
0
حکایت زیبای کودکانه «کلاغ دوست داشتنی» تولید شده توسط ایران صدا «در این قصه ما بلبلی بود خوش صدا که همه از او و صدای زیبایش خوششان می آمد اما یک کلاغ بدجنسی هم بود که به بلبل حسودی می کرد و...» تقدیم به بچه های عزیز
08':19''
20375
31
0

هنرمندان