دکلمه قصايد پروين اعتصامي؛ قصيده «اگر روي طلب زآئينه‌ي معني نگرداني/ فساد از دل فروشوئي، غبار از جان برافشاني/ هنر شد خواسته، تمييز بازار و تو بازرگان/ طمع زندان شد و پندار زندانبان، تو زنداني» (9:42)
دکلمه قصايد پروين اعتصامي؛ قصيده «پرده‌ي کس نشد اين پرده‌ي ميناگون/ زشت روئي چه کند آينه‌ي گردون/نام را ننگ بکشت و تو شدي بدنام/ وام را نفس گرفت و تو شدي مديون» (2:23)
دکلمه قصايد پروين اعتصامي؛ قصيده «گرت اي دوست بود ديده‌ي روشن بين/ بجهان گذران تکيه مکن چندين/ نه بقائيست به اسفند مه و بهمن/ نه ثباتي است به شهريور و فروردين» (2:08)
دکلمه قصايد پروين اعتصامي؛ قصيده «تو بلند آوازه بودي، اي روان/ با تن دون يار گشتي دون شدي/ صحبت تن تا توانست از تو کاست/ تو چنان پنداشتي کافزون شدي» (1:58)
دکلمه قصايد پروين اعتصامي؛ قصيده «سود خود را چه شماري که زيانکاري/ ره نيکان چه سپاري که گرانباري/تو به خوابي، که چنين بيخبري از خود/ خفته را آگهي از خود نبود، آري» (2:31)
دکلمه قصايد پروين اعتصامي؛ قصيده «اي گل تو ز جمعيت گلزار چه ديدي/ جز سرزنش و بدسرس خار چه ديدي/ اي لعل دل افروز، تو با اينهمه پرتو/ جز مشتري سفله، ببازار چه ديدي» (3:29)
دکلمه قصايد پروين اعتصامي قصيده«پدر آن تيشه که بر خاک تو زد دست اجل/ تيشه اي بود که شد باعث ويراني من/ يوسفت نام نهادند و به گرگت دادند/ مرگ، گرگ تو شد، اي يوسف کنعاني من» (2:43)
غزلی از پروین اعتصامی «ای خوشا خاطر ز نور علم مشحون داشتن/
تیرگیها را ازین اقلیم بیرون داشتن/
همچو موسی بودن از نور تجلی تابناک/
گفتگوها با خدا در کوه و هامون داشتن» (4:36)
قطعه ای زیبا از اشعار پروین اعتصامی با صدای محمد گلریز
«هیچ خردمند نپرسد ز مست/مصلحت مردم هشیار را/همسر پرهیز نگردد طمع/
با هنر انباز مکن عار را/چرخ یکی دفتر کردارهاست/ پیشه مکن بیهده کردار را» (7:03)
لطفا منتظر باشید ...
