لیلا دختر عاقلی است برای همین پدر و مادرش با خیال راحت او را در خانه تنها می گذراند و می روند تا در مزرعه کار کنند.
مادر، چند تا شیرینی برای احمد، برادر لیلا کنار گذاشته بود. لیلا هم سهم خودش را خورده بود.
ولی دلش می خواست سهم احمد را هم بخورد. ولی شیرینی زبان باز کرد ...