هر چه دیدم من، درون آینه تعبیر شد
روح من فرهادِ مجنونی است، زنجیرش کنید
شب برای خُسروان آرامشی دارد نهان
راز تنهایی چه باشد؟ خوب تفسیرش کنید
خواب دیدم مارِ گیسویش به دستم میخزید
حال او چون حال آتش بود، تعبیرش کنید
یاد او جان مرا با خود به هر سو میکشد
یار من از جنس دوزخ بود، زنجیرش کنید
ناشناسی ساعتِ عمر مرا پرسید و رفت
آینه شعر مرا دزدید، تکثیرش کنید
جای پای آسمان بر خاک من جا مانده بود
چشم من مسحور چشمی بود، تدبیرش کنید