روح

لطفا منتظر باشید ...
پنهان کردن پلیر
صوت تبیان بارگذاری صوت
روح
16
582
9.4 MB
10':16''
1397/11/15
روح
ملیسا دخترخاله ی کتی بود اما زیاد از او خوشش نمی آمد. ملیسا دختر خوب و تمیزی بود. ولی کتی بازی های خشن انجام می داد. کتی سراغ برادرش رفت و گفت: وقتی ملیسا آمد بیا تا با هم بازی کنیم. ولی برادرش اصلا دوست نداشت با ملیسا بازی کند. ملیسا با چمدان بزرگی از راه رسید. چمدانش خیلی سنگین بود. ویلی، برادر کتی چمدان را به اتاق برد. قرار بود ملیسا چند روز در خانه ی آنها زندگی کند.


<iframe src='https://sound.tebyan.net/SoundPlayer/313724' allowFullScreen="true" webkitallowfullscreen="true" mozallowfullscreen="true" height="270" width="480" ></iframe>

UserName

بیشتر بشنوید

بیشتر

پربازدید هفته

بیشتر